احیای حقیقت اسلام در چهاردهمین قرن شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام

    به مناسبت چهاردهمین قرن شهادت مظلومانه ی اوّلین پیشوای مسلمانان جهان ، حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین امیری سوادکوهی در مقاله ای به اهمیت والای این رویداد مهم تاریخی پرداخت و چهاردهمین قرن شهادت آن امام همام را فرصت مناسبی برای ابلاغ و احیای حقیقت اسلام و مذهب اهل بیت علیهم السلام دانست و همگان را به دفاع از حریم ولایت  انسانیت دعوت کرد. متن این مقاله بدین شرح می باشد:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    خدای متعال بهترین و والاترین نعمت و گوهر هستی را در جهان خلقت، گنجینه ی گرانبهای علم معرفی و میزان شخصیت و ارزش انسان ها را بر مبنای آن سنجیده و در آغاز بعثت نبوی، رسول اعظم صلی الله علیه و آله را به ردای علم و دانش مزین نموده تا هر کس از هر طیف و نژادی بتواند ریزه خوار سفره ی با کرامت الهی باشد و عطش وجودی خویش را با جرعه ای از اقیانوس بی کران نبوتش سیراب سازد.
    خدای متعال شرط ورود به حقیقت علم و کمال و بهره مندی از آنرا تنها از باب مدینة العلم نبوی معرفی نموده و اسلام بدون خلعتِ مصفّای مذهب اهل بیت علیهم السلام و نماز بدون سر ننهادن برآستان مقدس ولایت را ناقص و بیهوده دانست و صریحاً فرمود: (يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)[1]
    خورشید درخشان ولایت در عصر تاریک غربت اسلام، همواره با درخشش انوار الهی اش از پسِ ابرهای قیرگون فتنه های دوران، غبار نفاق و کج روی ها را از دیدگان امت می زدود تا حقیقت علم از حقیقت جهل تمییز داده و بشریت از حقیقت فطرت خویش فاصله نگیرد.
    وقتی سیاه نمایی ها و فرصت طلبی های منافقین و کینه توزی های مهره های سوخته ی یهود ، مسیر اسلام نوپای محمدی را منحرف و اهداف عالیه ی آن را به زعم خویش تفسیر و تغییر و آنرا در انحطاط بی هویتی خویش قرار دادند، رسالت عظیم ولایت علوی و لیلة القدر نبوی جلوه گر و آرمان های نورانی اسلام ، از حلقوم پاک حیدری و فاطمی بر همگان تشریح گشت.
    ولایت مطلقه ی علوی، شاهراه سعادت و دریای مواج و زلالی است که از اقیانوس بیکران الهی نشأت می گیرد و امت اسلام با بهره مندی از آن باب الله الاعظم و صراط الله الاقوم ، از هرگونه انحراف و تاریکی اعتقادی و اخلاقی در امان خواهد ماند که مع الاسف در طول تاریخ شیاطین در پی آن بودند که اسلام را منهای ولایت به جهان عرضه کنند.
    اسلام منهای ولایت آنچنان مفهوم و اصالت خویش را از دست خواهد داد که لاجرم از صراط مستقیمش خارج و ریشه و باطن خویش را به فراموشی می سپارد که ثمره ای جز بازگشت به تاریخ جاهلی و خودکامگی نخواهد داشت.
    ثمره ی اسلام منهای ولایت، تکرارِ تفکر پوسیده ی سوفسطائی و قدرت گرفتن ریشه ی درخت آفت زده ی جهل و نفاق است که در این بین، شبهه پراکنی های سقیفه پردازان ، امر را بر مردم مشتبه و جایگاه ها تغییر و شعائر تحقیر و جبت و طاغوت تقدیس می شوند!.
    خُسرانِ سیاهی لشکر شدن و سکوت در برابر یک تفکر شبهه ناک مانند جدایی قرآن و عترت، کمتر از اصل جریان انحرافی و فعل شخص منحرف نیست و می بایست متفکران و صاحبنظران خود را به سلاح علم و اعتقادات اصیل مجهز نموده تا دیگران نتوانند سخن باطلی بر زبان برانند.
    حال که 14 قرن از غربت،مظلومیت و شهادت حضرت صدیق اکبر و فاروق اعظم امیرالمؤمنین علی علیه السلام می گذرد، می بایست مراقب بود که میراث بزرگ حدیثی شیعه را با مصلحت اندیشی های بی ریشه از بین نبریم و تیشه به ریشه ی اعتقادات اصیل مذهب اهل بیت علیهم السلام که همان حقیقت و اساس اسلام می باشد نزنیم.
    می بایست ملتفت بود که مسائل مسلّم اعتقادی شیعه، قابل معامله نیست و تحلیل های نادرست برخی روشنفکرنماها و بایکوت های ناجوانمردانه ی خبریِ دوران پس از شهادت مظلومانه ی رسول اعظم صلی الله علیه و آله جفای بزرگی به نسل جوان و آیندگان است که آنان را از حقیقت تاریخ دور و جامعه را از تشخیص و تحلیل غلط ایمن نخواهد داشت.
    امروز که 14 قرن از شهادت اوّل مظلوم عالم، امیرالمؤمنین علی علیه السلام می گذرد،می بایست بستری فراهم آورد و تدابیری اندیشید تابه بضاعت اندک خویش از غربت امیرالمؤمنین علیه السلام کاسته و شیعیان و محبان آن حضرت جایگاه اصلی خود را در جوامع بشری پیدا کنند، نه آنکه با شخصیت سازی منافقان و سقیفه پردازان، سخنان جعلی آنان را تأیید نموده و با هیزم جهل و تزویر، آتشی دیگر در مقابل درب خانه امامت روشن شود.
    در روزگاری که دین مَرکبی برای اهل هوس و تقوا ابزاری برای خودنمایی برخی مسلمان نماها شده است، چه می توان گفت از غربت و مظلومیت شیعیان مظلومی که تنها به جرم اعتقاد و محبتِ اوّلین وصی و جانشین رسول خاتم مانند گوسفند ذبح و به نام دین و با ذکر الله اکبر کشته می شوند.
    اسلام منهای ولایت، تخم های نفاقی چون داعش را بوجود و بردگی و بی هویتی را برای جامعه به ارمغان می آورد و به دشمن جرأت سوء استفاده و نفوذ و ایجاد مقدمات مداخله به بهانه ی نجات انسان ها را فراهم می سازد.
    چهاردهمین قرن از شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می بایست اندیشمندان و صاحبنظران و جوامع علمی را به این امر سوق دهد که در ضمن تدابیری ژرف، در پی معرفی اسلام حقیقی در پرتو دو یادگار و ثقل گران مایه ی رسول اعظم صلی الله علیه و آله (قرآن و عترت)باشند و از نگاه سطحی به اسلام و قرآن گریزان و در پی احیای اصالت آن بوده و آرزوی دیرین خاتم پیامبران را در رسیدن به مدینه ی فاضله ی الهیه محقق سازند.
    تفرقه و نفاق  شجره ی خبیثه و ملعونه ای است که همواره در پی ذلت و گمراهی و فاصله ی میان موحدان بوده و نتیجه ای جز آشفتگی ، پریشانی و ضعف برای جامعه ی اسلامی ندارد؛ از این رو خاتم پیامبران در ابتدای بعثت شریف تا روزهای پایان حیات ظاهری شان (قبل از شهادت) ، همگان را به اتحاد و انسجام و وحدت کلمه دعوت و از هرگونه فاصله در صفوف مسلمین ابراز انزجار کرده و قرآن و عترت را بعنوان ریسمان محکم الهی معرفی نموده است که قرن حاضر این مهم را می طلبد که همگان با هر ابزار ممکن در پی زدودن غربت حقیقت وحدت یعنی ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام از یکدیگر سبقت بگیرند.
    اوّلین شکست پروژه عظیم وحدت اسلامی و اختلاف امت اسلام و تفرقه ی تأسف بار موجود میان مسلمانان و دوری از حقیقت دین به گواهی کتب عامه از پنجشنبه ی سیاه تاریخ به وقوع پیوست. پنجشنبه سیاهی که حرمت ها را یکی پس از دیگری از بین برد و اسلام حقیقی را به اسلام سقیفه ای مبدّل کرد و مصیبتش از تمامی مصائب عالم سخت تر و سنگین تر بود ؛ تا آنجا که پاره وجود رسول خوبی ها ، حضرت عصمت الله الکبری فاطمه زهرا سلام الله علیها درباره آن فرمودند : «وَ اُزیلَتِ الحُرمَه عِندَ مَماتِه. فَتِلکَ وَاللّه النازِلَه الکُبرى، وَالمُصیبَة العُظمى»[2].
    لذا شایسته است در چهاردهمین قرن شهادت مظلومانه ی نفس و جان پیامبر خاتم، دانشمندان و علمای جهان اسلام فکری برای این امر مهم کنند و تقریب مذاهب را در تبعیت از ولایت حق به سایر مذاهب بچشانند و آرزوی دیرینه رسول خدا صلی الله علیه و آله ، که همان وحدت بی نظیر امت اسلام تحتِ لوای قرآن و عترت است را محقق سازند. زمانی که منافقین بر اختلافات دامن زدند و کودتاگران در پی نقشه های شوم خود بر آمدند تا عهدنامه صحیفه ملعونه را در سقیفه بنی ساعده به انجام برسانند ، به خیال خام خویش در پی آن بودند که نور خدا را خاموش کنند. غافل از آنکه نور خدا هیچگاه خاموش نخواهد شد و این وعده خدای متعال قطعی است که فرمود : (یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ)[3]؛ می‌خواهند نور خدا (ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام) را با دهانهاشان (سخنان خویش) خاموش کنند ولی خدای عزوجل نمی‌گذارد تا نور خود را کامل کند، هر چند کافران را خوش نیاید.
    اسلام حقیقی و راستین ، همان آیینی است که رسیدن به آن مستلزم چنگ زدن به ریسمان محکم الهی و اطاعت از دو امانت و یادگار رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد و می بایست علم و حقیقت دین را از آن دو گنجینه گرانبها اخذ نمود و به دستگیره محکم الهی تمسک جست؛ همانگونه که فخر رازی که از بزرگترین مفسران اهل تسنن به شمار می رود و به «امام المشککین» نیز موصوف است آن را تبیین و تشریح و به آن اقرار نموده که « من اتخذعلیاً اماماً لدینه فقد استمسک با لعروه الوثقی فی دینه ونفسه[4]؛ کسی که علی (علیه السلام) را امام دینش قرار دهد، به دستگیره ناگسستنی چنگ زده است» .
    حقیقت امر آن است که در چهاردهمین قرن شهادت قرآن ناطق می بایست همگان را به ولایت آل محمد علیهم السلام سوق داد و ولایت علوی را به جهانیان ، از غرب تا شرق، از شمال تا جنوب گیتی رسانید و مغزها و قلب های آزادی خواهان و حقیقت جویان عالم را فتح نمود ، تا آنجا که سرزمین هایی که خفاشان سیه روی تاریخ چون معاویه بن ابی سفیان علیهماالعنه که با مکر و کینه مانع از تبلور انوار علوی در بسیاری از کشورهای جهان شده اند، حقیقت امر به آنان برسد و حتی کلیساها و کنیسه ها و آتشکده ها نیز درس فضائل و مناقب و غربت و مکتب علی علیه السلام را در کنار تورات و انجیل و صحف خود به مردم آن سامان تعلیم دهند.
    چهاردهمین قرن شهادت خورشید ولایت بهانه ای است که متفکران و صاحبنظران فِرَق، تلنگری در خود بوجود آورند و مطامع دنیایی را نادیده گرفته و تعصبات غلط را درنوردند و بسوی حقیقت هدایت روی آورند.
    چهاردهمین قرن شهادت پیشوای نخست می بایست گام محکمی در بازگشت بشریت بسوی فطرت باشد که به دور از هرگونه سیاهی و آلودگی در جستجوی نور خدا بوده و زیبایی های دین را در عوالم العلوم آل الله تمنا کنند.
    چهاردهمین قرن شهادت نفس و جان رسول خاتم می تواند فتح بابی باشد برای احیای عملی خطبه ی گرانسنگ غدیر.چنانچه مرحوم علامه حاج سید محمد باقر موحد ابطحی قدس سره در پیام غدیر فرموده اند: «شایسته است در عصر حاضر که بحمد الله فصل رشد افکار و عصر ارتباطات است به عنوان غدیر یک دهه را اختصاص دهیم تا این مسئله اعتقادی که اساس دین است هر چه بیشتر در اذهان بماند و فرصتی باشد تا پیرامون آن بحث و گفتگو و مبادلات فکری بلکه مناظرات اینترنتی توسط اندیشمندان بزرگ انجام گیرد و دلها به یکدیگر نزدیک شود»[5] .
    چهاردهمین قرن شهادت علوی تلنگری است برای صاحبنظران و متفکران جهان اسلام که هوشیار بوده  اگر ولایت مطلقه ی آن حضرت نبود، امروز اثری از اسلام و قرآن و در رأسش ولایت فقیه نبود.
    چهاردهمین قرن شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و ماه صیام فرصت مناسبی است که دو بال پرواز شیعه یعنی عاشورا و غدیر را شور دیگری بخشیم و نگاه خود را نسبت به شعائرالله ژرف و عمیق نموده و تمامی ایام و سال را ایام الله ببینیم و از فرصت بدست آمده ی موجود برای نشر فضائل و مناقب علوی و حسینی بهره برداری کنیم.
    ماه رمضان برای اهل ولا نه تنها رمضان و ماه عزای علوی، بلکه محرمی دیگر است که خون حسین بن علی علیه السلام در آن می جوشد و می خروشد تا آنجا که دل ها مویه کنان فریاد می زنند که هر لحظه ی اهل ولا در این ماه تاسوعا و فردای این عطش عظیم، کَرباً وَ بَلا ، عاشورا است!؛ ای کاش همگان می شنیدند که وقت افطار تمام ذرات آفرینش می جوشند و می خروشند و ناله می زنند: ای اهل حرم میرعلمدار نیامد.! ای کاش دیگران  نیز درک می کردند از زمانی که قرآن ناطق را با لب تشنه سر بریدند، قرآن صامت از مصیبتش روضه می خواند و خون گریه می کند و در (کاف ها یا عین صاد) خویش وا مانده است و ای کاش دیگران تسبیح تزویر را کنار بگذارند و نگاه خود را جلوه ای دیگر بخشند که قرآن بر رحل رمضان، همان رأس بریده ی بر طشتی است که “أَم حَسِبتُم[6]” بر زبان جاری می کند!.
    چهاردهمین قرن شهادت اوّل پیشوا می بایست قرن تحول بر احوال و خروج از سطحی نگری امت باشد که بر اساس همین معضل و درد بزرگ، شهادت مظلومانه ی حضرت صدیق اکبر و فاروق اعظم امیرالمؤمنین علی علیه السلام به سرانجام رسید و امید است این امر مهم با ارشادات بزرگان دین و دلسوزان مذهب محقق گردد. اگر چه تمامی این امور تمسک امت به ریسمان محکم الهی را می طلبد که حضرت باقرالعلوم علیه السلام فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلِمَ أَنَّهُمْ سَیَفْتَرِقُونَ بَعْدَ نَبِیِّهِمْ وَ یَخْتَلِفُونَ فَنَهَاهُمْ عَنِ التَّفَرُّقِ کَمَا نَهَى مَنْ کَانَ قَبْلَهُمْ فَأَمَرَهُمْ أَنْ یَجْتَمِعُوا عَلَى وَلَایَهِ آلِ مُحَمَّدٍ وَلَا یَتَفَرَّقُوا».[7]

[1] .مائده، آیه 67

[2] .بحارالانوار،ج29،ص226

[3] .سوره صف، آیه9

[4] . تفسیرکبیر، جلد ۱، صفحه ۷- ۲۰۶

[5] .بخشی از پیام غدیر محدث کبیر،مرحوم علامه حاج سید محمد باقر موحد ابطحی قدس سره

[6] .سوره کهف ،آیه10

[7] . بحار الأنوار، جلد‏۲۴، صفحه ۸۵