حقیقتِ صراط مستقیم

    یکی از رسالت های مهم انبیاء و اولیای الهی مسأله هدایت بشریت بسوی کمال و ارزش های الهی است که قرار گرفتن در این مسیر، الگو، منش و سیره ای را می طلبد که از هرگونه ضعف و نقص و تاریکی مبرّی باشد.
    خدای متعال در سوره های متعددی از قرآن کریم با اشاره به مسأله مهم هدایت ، مردم را به روی آوردن به صراط مستقیم دعوت می کند و آن را ضرورتی برای هدایت و تکامل بشریت معرفی می نماید.
    یکی از آیاتی که اهمیت این امر را فریاد می زند آیه ۶ سوره مبارکه حمد می باشد که خدای متعال می فرماید: (اهدنا الصراط المستقیم)؛ نکته قابل تأمل اینجاست که این مساله آنقدر اهمیت دارد که خدای منان، طلب نمودن این نعمت و ضرورت زندگی را در شبانه روز و در نمازهای واجب، واجب فرموده است که مسلمانان در نمازهای یومیه ی خود، بارها آن را از خدای تبارک و تعالی طلب می کنند و در رسیدن به آن اهتمام می ورزند تا در مسیر نور الهی قرار گرفته و رستگار شوند.
    جای بسی تأسف است که در جوامع اسلامی، بسیاری از مسلمانان این آیه مبارکه را بارها قرائت نموده و با صوت زیبا و نغمه های دلنشین نیز آنرا تلاوت می کنند در حالی که از حقیقت آن صراط مستقیم غافل و دور می باشند.
    حال سؤالی مطرح می شود که چگونه می توان به حقیقت صراط مستقیم رسید؟
    وقتی از محضر مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال می شود که مقصود خدای متعال در قرآن از “صراط مستقیم” چیست؟ حضرت می فرمایند: علی علیه السلام صراط مستقیم است۱ و خطاب به آن حضرت می فرمایند : یا علی! تو راه روشن خدا و صراط مستقیم و پیشوای دین هستی.۲
    امیرمومنان علی علیه السلام نیز در این باره فرمودند: أنا صِراطُ اللّه ِ المُستَقیمُ، و عُروَتُهُ الوُثقى التی لا انفِصامَ لها. منم صراط مستقیم خدا و محکمترین دستگیره او که ناگسستنى است. ۳
    رئیس مذهب شیعه حضرت صادق آل محمد علیهم السلام نیز در تبیین صراط مستقیم الهی می فرمایند: هُو الطَّریقُ إلى مَعرِفَهِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ، و هُما صِراطانِ: صِراطٌ فی الدُّنیا و صِراطٌ فی الآخِرَهِ، فأمّا الصِّراطُ الذی فی الدُّنیا فهُو الإمامُ المَفروضُ الطاعَهِ، مَن عَرَفَهُ فی الدُّنیا و اقتَدى بِهُداهُ مَرَّ على الصِّراطِ الذی هو جِسرُ جَهَنَّمَ فی الآخرهِ. صراط مستقیم ،آن، راه شناخت خداوند عزّ و جلّ است، و دو صراط وجود دارد: صراطى در دنیاست و صراطى در آخرت . صراط دنیا همان امامى است که اطاعتش واجب است . هرکه در دنیا او را بشناسد و از راهنمایی هایش پیروى کند از صراط آخرت که پلى است بر روى دوزخ، بگذرد…۴
    وقتی به کتاب های مورد اعتماد اهل تسنن نیز مراجعه می کنیم ،حقیقت صراط مستقیم را به وضوح در می یابیم که حاکم حسکانی از بزرگان علمی عامّه (اهل تسنن) در باره این آیه شریفه می نویسد: منظور از صراط مستقیم ، راه محمّد و آل محمّد علیهم السلام است.۵
    از آنجایی که حضرت صدّیقه کبری فاطمه زهرا علیهاالسلام، تنها دختر و پاره وجود رسول اعظم و محور آل محمّد علیهم السلام می باشند و اگر ایشان نبودند، برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام همسری نبود تا شایستگی به دنیا آوردن ائمه اطهار علیهم السلام را داشته باشد و خدای متعال نیز در حدیث قدسی کساء ایشان را محور و نقطه ی اتصال اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام معرفی می کند و می فرماید: «هم فاطمه و أبوها و بعلها و بنوها»، این آیه شریفه در مورد بی بی دو عالم حضرت فاطمه شهیده سلام الله علیها نیز صدق می کند.
    پس نتیجه می گیریم: حقیقت صراط مستقیم الهی، خاندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند و برگزیدن راهی جز راه آنها جز تباهی و ظلمت و تاریکی چیزی عائد جوینده آن نمی شود.
    سؤالی از محضر تاریخ؟
    خدای متعال حضرت صدیق اکبر و فاروق اعظم امیرمؤمنان علی علیه السلام و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را بعنوان راه هدایت بشریت به جهانیان معرفی و مردم را به پیروی از ایشان در تبعیت از وصی بلافصل رسول خدا صلی الله علیه و آله دعوت نموده است و چنین به عظمت پاره وجود رسول خدا صلی الله علیه و آله گواهی داده است.
    حال سؤالی مطرح می شود که قلب هر انسان آزاده ای را می آزارد، که حقیقتاً چه شد، پس از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله، صراط مستقیم الهی (امیرمؤمنان علی علیه السلام) را خانه نشین و راه هدایت امّت (حضرت زهرا سلام الله علیها) را آن چنان بی رحمانه و کینه توزانه به شهادت رسانیدند، و با انحراف در اذهان، نگذاشتند بشریت در مسیر نورانی و کمال و صراط مستقیم علوی و فاطمی حرکت کند؟! مجامع علمی عامه، از جمله الازهر مصر می بایست پاسخگوی این زخم درد آور تاریخ باشند که به کدامین منطق، مدعیان خلافت راه صراط مستقیم الهی را بر مردم بستند و باب مدینه العلم نبوی را به آتش کشیدند و حلقه اتصال نبوت و ولایت را به شهادت رسانیدند؟! به کدامین گناه؟!۶

    امیری سوادکوهی

____________________

۱٫ بحار الانوار ، ۳۵ / ۳۷۳

۲٫ بحار الانوار ، ۳۸ /۹۲

۳٫ بحارالانوار، ۱۹/۷۰/۸

۴٫ بحارالانوار، ۲۴/۳/۱۱

۵٫ شواهد التنزیل ، ۱/۷۵

۶٫ اقتباس از کتاب اتمام حجّت و خون نگاشته های فاطمی