دلنوشته ای خطاب به مولای عالم امیرالمؤمنین علی علیه السلام
- یا مولی الموالی یاعلی!
- … گاهی بغض شکسته ام از فراقت می شکند و درد دوریت صبر و قرارم را می برد و تنها نگاه حیدریت هست که آرامم می کند.
- دلم بهانه ات را می گیرد… ای جان جانان و ای امیرمؤمنان!
- می دانم در خانه ی غبارآلود از آتش سقیفه هم از هوای غمبار دلم با خبری…! و گاه و بی گاه دستی بر غبار خاک پایت می نهی حضرت ابوتراب!
- آن زمان که عصای موسوی ات را به قلبم می زنی، به گوشه ی چشمت چشمه ی خشک قلم و چشمانم جوششی به خود می گیرند و اشک های فراق در شوق وصالت بی تابی می کنند و بر کویر تفتیده ی گونه هایم جاری می شوند تا شاید با نم نم باران اشک، قطره ای را به دریا برسانی.
- از وقتی شنیدم که فرمودی فَمَنْ یَمُتْ یَرَنِی! تنها و تنها به آن ثانیه های شیرین فکر می کنم. غیر از آن زمان تمام دقیقه های زندگی ام تلخ و تاریک است…تا برسم به وعده ی دیدارت!
- در آن لحظه که اندر احتضارم
- امیدم سر به دامانت گذارم…!
- سالهاست با این شاه بیت که در اول سحر زیارت در حرمت بر زبانم جاری شد زندگی میکنم و شاید کسی نداند حلاوت این زمزمه، مرهمی است بر تمام زخم های پیکره ی وجودم از نبود تو!.
- مولای من! نمی دانم چرا…! ولی این روزها بیشتر از هر زمانی دلتنگت می شوم! تا آنجا که گاه و بی گاه آهی از اعماق دلم می کشم و تمام ذرات وجودم می گویند : صلی الله علیک یا ابالحسن! یا امیرالمؤمنین! یاعلی!
- شاید هنوز جای ریسمان حرامیان گردنت را می آزارد و هنوز کسی جواب سلامت را هم نمی دهد که چنین ملتهبم. آری! دنیای بدون ذوالفقارت فاطمه یعنی همین!
- … و تو مظلوم تر از فاطمه بودی چرا که زهرا تو را داشت و تو پس از او تنها محرمت چاه بی کسی بود.
- دنیای شیعه هم دنیای بی کسی است! ولی چقدر شیرین است که در بلاد غربتت، تو را در وجود خود دارم که تو نه تنها دنیا، بلکه تمام عُقبای منی
- اگر تو را نداشتم چه می کردم حضرت دلدارحضرت مولا
- گوشه ی چشمت مرا بس است پدر یتیمان! پدر خاکیان! بعد شما همه ی موجودات عالم بی کس، یتیم و آواره شدند!.
- چقدر شیرین است که تو را در دل دارم.
- تمام لذت عمرم این است که در خلوتم تنها از تو می نویسم و در جَلوتم تنها از تو می گویم!
- خدا مرا به دور از همه ی خلقش در خلوتی نهاد تا تنها همدمم لوح و قلمی باشند که به تو بیندیشم، تنها به تو نگاه کنم و تنها به تو عشق ورزم که تو تنها دوست من، انیس من و مونس من تو باشی!
- پس مرا برای خادمی درگاهت نگهدار که تمام ذرات وجودم وقف تو و زهرای توست!
دلتنگت هستم حضرت پدر!