هشدار صریح به نورعلی تابنده در اهانت به مرجعیت شیعه

    در پی جسارت و هتک حرمت نورعلی تابنده، قطب فرقه دراویش صوفیه (گنابادی) به ساحت مقدس حضرت بقیت الله الاعظم مهدی موعود ارواحنا فداه، در اهانت و مقابله آشکار وی با مرجعیت جلیل القدر شیعه، حجت الاسلام امیری سوادکوهی در پیامی مهم و علمی، ضمن نقد سخنان بی پایه اساس وی، به تبیین فلسفه تبعیت از ائمه اطهار علیهم السلام و نقش مهم مرجعیت دینی در عصر غیبت پرداخته و قطب فرقه صوفیه گنابادی را به تقوا و پرهیز از تفرقه و اختلاف افکنی در میان امت اسلام دعوت کرد.
    امیری سوادکوهی که پیشتر نیز اهانت نورعلی تابنده به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها را بی پاسخ نگذاشته بود، ضمن انتقاد شدید از اهانت قطب این فرقه انحرافی به مراجع عظام، به تبیین نقش والای مرجعیت شیعه در تحولات جهانی پرداخت و افزود: در وقایع اخیر عراق، فرمان مرجعیت شیعه، دنیای کفر و نفاق را بر آشفت و اینچنین جهان اسلام و حتی مسیحیت را بر علیه دشمنان دین و انسانیت متحد ساخت و بار دیگر بر همگان عیان گشت که اقتدار مرجعیت شیعه در انحصار زمان و مکان نیست و مسلمانان در هر عصر و زمان، گوش به فرمان ولایتند و وحدت و اتحاد خود را در تبعیت از فرامین مرجعیت به رخ خواهند کشید.
    متن این پیام بدین شرح است:
    بسم الله الرحمن الرحیم
    قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه الکریم و مبرم خطابه العظیم: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم؛ (یا ایها الذین امنو اطیعو الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم) «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از خدا و رسول و صاحبان امر (اهل بیت رسول خدا) اطاعت کنید.»۱
    جناب آقای نورعلی تابنده! قطب فرقه صوفیه بیچاره!
    چندی پیش، پس از بیان ماهیت خود و اعلان نافرمانی تان نسبت به امر الهی درباره مودّت به رسول خدا و اهل بیت آنحضرت علیهم السلام و اهانت بی پرده تان به ساحت مقدس برترین بانوی جهان خلقت، حضرت صدیقه شهیده فاطمه زهرا سلام الله علیها، مطلع شدیم سخنی دیگر منسوب به شما در رسانه ها منتشر شد که مع الاسف این بار به ساحت مقدس حضرت ولی الله الاعظم حجه بن الحسن العسکری مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف اهانت نموده و امر حضرت خاتم الاوصیاء مبنی بر تبعیت از فقهای عالی مقدار و مراجع عظام شیعه در عصر غیبت را واهی تلقی کرده و بطور آشکارا بر مرجعیت جلیل القدر شیعه تاخته و مریدان خود را امر به منکر و نهی از معروف نموده و گفته اید: به هیچ وجه معنویت و روح خود را قربانی رساله مراجع نکنید.
    جناب آقای گنابادی!
    از آنجایی که در نامه گذشته ام به جنابعالی ، در پاسخ به ناشایست گویی هایتان به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها، با بیان ادله و روایات صحیحه و متواتر ،بطلان فرقه صوفیه را اثبات نمودم و نظر صریح رئیس مذهب شیعه، حضرت امام صادق علیه السلام را مبنی بر فاسدالعقیده بودن بنیانگذار آن فرقه ای که شما خود را بزرگ و قطب آن می پندارید را برایتان تبیین نمودم ،در این نامه به انحرافات جریان جعلی و ساختگی صوفیه و دست های پنهان جریان های استعماری در حمایت و بهره برداری از آن پرده بر نمی دارم ولکن فرمایش عالم آل محمّد علیهم السلام را از باب تأکید تکرار می کنم تا بار دیگر با جنابعالی اتمام حجت شده و پیروان خود را به دامان کریمانه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بازگردانید و به حصن حصین الهی یعنی ولایت امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام پناهنده شوید. ان شاءالله.
    آری! حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام فرمودند: من ذکر عنده الصوفیه و لم ینکرهم بلسانه و قلبه فلیس منا، و من انکرهم فکانما جاهد الکفار بین یدی رسول الله؛ ۲ اگر در نزد شخصی، نام صوفیه برده شود و او با دل و زبانش آنها را تکذیب نکند، از ما نیست و هر که آنها را انکار نماید، گویی در رکاب پیامبر خدا با کفار جهاد می کند.
    جناب آقای گنابادی!
    یکی از عالی ترین و مهم ترین نعمات الهی، موهبت شریعت می باشد که وسیله هدایت بشریت به سوی نظم و کمالات انسانی است که خدای متعال با نزول قرآن بر خاتم پیامبران، نعمت ارشاد بشر را تکمیل و به وسیله این کتاب آسمانی و تقریر و بیان عترت طاهره، حجّت خود را بر اصحابِ تکلیف تمام نموده و موهبت تکمیل نفوس و عقول و ارواح و مدارج کمالی استکمالی را تکمیل نموده است.
    در عصر غیبت کبرای ولی دوران، قطب عالم امکان، ناموس دهر حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف، فقهاء دین مرجع شرعی و دینی جامعه هستند و بندگان خدا با مراجعه به علمای عدول حوائج خود را با ارشادات و راهنمایی های آن سلسله طیبه برطرف نموده و کسب فیض می نمایند و این مسیر نیز به امر ناحیه مقدسه علی ساکنهاآلاف التحیه والثناء به شیعیان ابلاغ شده است که: «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم وانا حجه الله ۳؛ در رویدادهای پیش رو به اهل خبره ی حدیث و علمای اخلاق و آداب اسلامی مراجعه نمایید که آنان حجت من نسبت به شما بوده و من حجت خدا بر همه می باشم».
    مرجعیت جلیل القدر شیعه یکی از نعمات رحیمیه الهیه است که خدای متعال آنرا در عصر غیبت امام عصر ارواحنا فداه، در امتداد باب مدینه العلم نبوی به جهانیان عنایت فرموده است و همواره پناهگاه مردم در هر صنف و قشری بوده اند و در اتفاقات اخیر عراق نیز مرجعیت دینی شیعه بعنوان پناهگاهی برای تمامی ادیان و مذاهب رخ عیان کرد و صلابت کلام مرجعیت شیعی، کلیسا ها و کنیسه ها و حتی جوامع علمی اهل تسنن و غیر مسلمان را به اقرار و خضوع وا داشت.
    آقای گنابادی!
    با این حال، متأسفانه شما به جهت عدم آگاهی از اوّلیات مباحث اعتقادی و همچنین ناراحتی از عظمت و اقتدار مرجعیت شیعه و ترس از آنکه مریدانتان تحت تأثیر نفوذ کلام بزرگان علمی و فقهی شیعه قرار بگیرند، احساس تکلیف نمودید! و خطاب به مریدان خود گفتید: به هیچ وجه معنویت و روح خود را قربانی رساله مراجع نکنید!
    البته بر همگان عیان است که رهبری و روشنگری هایی که توسط مراجع عظام شیعه و اعاظم و اکابر علمی جهان اسلام در طول تاریخ در مقابل این فرقه ساختگی و تاریکی های بنیادی فرقه صوفیه داشتند، چنین بغضی را در دل معاندین اسلام و قرآن نهاده که همواره در پی قطع ارتباط مردم با مراجع و استوانه های علمی و پیشوایان دینی شان باشند؛ ولکن سؤال مهمی که اینجا مطرح می شودآن است که حقیقتاً جنابعالی معنویت و صیقل دادن روح آدمی را در چه می بینید؟ مگر نورانی شدن روح آدمی و کمالات انسانی جز از طریق قرآن و عترت میسر است؟ مگر قرآن کریم ما را امر نفرمودند که از قرآن و عترت تبعیت کنیم و کمالات انسانی و عرفان الهی حقیقی را از آنها اخذ نماییم؟ مگر در کتاب ها نخواندید که امام زمان ارواحنافداه فرمودند: در امورات دینی و زندگی خود به فقها و آگاهان احادیث اهل بیت علیهم السلام مراجعه کنید که سبب هدایت و پر رنگ شدن معنویت و طهارت روح و نفستان می شود، چرا که آنان در مسیر اهل بیت علیهم السلام حرکت می کنند … و باب مدینه العلم نبوی حضرت صدیق اکبر و فاروق اعظم امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز در شأنشان فرمودند: و صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقه بالمحل الاعلی اولئک خلفاءالله فی ارضه و الدعاه الی دینه، آه آه… شوقاً الی رؤیتهم؛ در دنیا با بدن‌هایی زندگی می‌کنند که ارواحشان به جهان بالا پیوند خورده است، آنان جانشینان خدا در زمین و دعوت کنندگان مردم به دین خدایند، آه آه … چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم.۴
    آقای گنابادی!
    شما با مطرح نمودن اینگونه سخنان بی ریشه، تیشه به ریشه نداشته فرقه صوفیه زده اید و آشکارا اصل و اساس عرفان خود را در مخالفت با امر امام زمان،حضرت مهدی موعود ارواحنافداه معرفی نمودید. مگر دوازدهمین حجّتِ حق و خاتم الأوصیاء عجل الله تعالی فرجه الشریف نفرمودند: «طلب المعارف من غیرطریقنا اهل البیت مساوق لانکارنا؛ هر که بخواهد عرفان و حقیقت دین خود را از منبع دیگری به غیر از ما اهل البیت اخذ نماید، گویا که ما را انکار نموده باشد.»؟! ۵ مگر مراجع عظام در رساله ها و بیانات گهربارشان جز کلام وحی و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و قال الصادق و قال الباقر علیهما السلام چه می گویند؟! مگر در گفتار و کردار فقهای شیعه غیر از کلام نورانی و راه و منش اهل بیت علیهم السلام، سخن و راه دیگری را مشاهده می کنید که به مذاق مبارکتان خوش نیامد؟! چرا اینقدر برخی گستاخانه به پیشوایان دینی صدها میلیون مقلد و رهرو آل الله می تازند؟
    سیل عظیم مردمی که در دفاع از عتبات مقدسه عراق به اطاعت از فرمان مرجعیت شیعه بپاخاسته اند و با حضور خود در معرکه، لبیک گوی فرمان زعمای خویش گشته اند و کلام مرجعیت را کلام امام زمان ارواحنافداه می پندارند، با ولایت پذیری و تبعیت بی چون و چرای خویش از مرجعیت شیعه، بلوغ فکری و سیاسی خود را به رخ جهانیان کشیدند. این عظمت و شکوه مرجعیت نیز مرهون عنایت و مهر تأیید حضرت بقیت الله الاعظم مهدی موعود ارواحنافداه بر علما و مراجع عظام می باشد که در عصر غیبت تحقق یافته است.
    حال حقیقتاً اگر موعود امم و منجی جهان بشریت ظهور فرمایند و مستقیماً فرمانی صادر نمایند، امت اسلام و منتظران آن حضرت در ادیان مختلف چه خواهند کرد؟ شکوهِ مرجعیتِ امروز در پس اراده ی ولی الله فی الارض است که فرمان مرجعیت دینی، دنیای کفر و نفاق را بر آشفت و اینچنین جهان اسلام و حتی مسیحیت را بر علیه دشمنان دین و انسانیت متحد ساخت و بار دیگر بر همگان عیان گشت که اقتدار مرجعیت شیعه در انحصار زمان و مکان نیست و مسلمانان در هر عصر و زمان، گوش به فرمان ولایتند و وحدت و اتحاد خود را در تبعیت از فرامین مرجعیت به رخ خواهند کشید.
    حال با این همه وصف ، سؤال اینجانب از شما این است که چرا جنابعالی از اقتدار مرجعیت شیعه اینقدر ملتهب و نگران شده اید و چنین به ساحت مقدسشان هتاکی نمودید؟ نکند نگران آنید که مریدانتان تحت تأثیر شکوه فقاهت و مرجعیت قرار بگیرند و چند صباحی آقاییِ ظاهریِ خود بر عده ای کم اطلاع را از دست بدهید؟!
    آقای گنابادی! فأین تذهبون؟! رو به کجا می روید؟!
    ما ابد در پیش داریم و زخارف دنیا نباید ما را از حقیقت و واقعیت دین دور کند.رسیدن به عرفان حقیقی تنها در عبودیت و تبعیت از اولیای الهی میسر است ، نه در توهماتی که مغایرت با قرآن و عترت دارد.
    بیایید پیرو راه باب مدینه العلم و امیرالمؤمنینی شوید که عرفان حقیقی را تنها در عبودیت و بندگی می دانست، نه آنکه پیرو ابو هشام کوفی باشید که به گواهی کتاب نفیس حدیقه الشیعه ،صفحه ۵۶۴ ، رئیس مذهب شیعه، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در باره او که بنیانگذار تصوّف (فرقه صوفیه) و راهی که شما آن را پی گرفته اید فرمودند:« انه فاسد العقیده جدا و هو الذی ابتدع مذهباً یقال له التصوف و جعله مقرا لعقیدته الخبیثه؛ به تحقیق و تأکید عقیده او فاسد است، او مذهبی اختراع کرده بدون مستند شرعی، که به آن تصوّف گفته می شود و آن را پوششی قرار داده برای عقیده فاسد و خبیث خود.»
    آقای گنابادی!
    متأسفانه در بخشی از سخنانتان از روی عدم آگاهی، بر تقلید نمودن مردم از مراجع عظام خرده کرفته اید! خوب است بدانید که تقلید و تعبّد، برخاسته از عقل و علم است؛ زیرا عقل و علم می گوید: هر چه را نمی دانی، بپرس و هر چه کارشناس امین گفت، بدون چون و چرا عمل کن. تقلید و تعبّد در اسلام به معنای کر شو، کور شو و اطاعت کن نیست که شما در فرقه صوفیه و عرفان های کاذب چنین برخوردی با مریدانتان دارید؛ بلکه به معنای رجوع به کارشناس است که تمام عقلای دنیا همین عمل را انجام می دهند؛ چنانکه قرآن می فرماید: «فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون»۶٫ حتی مراجع تقلید، همین که بیمار می شوند، به پزشک مراجعه می کنند و از دستورات او بدون چون و چرا اطاعت می کنند. بنابراین، عقل می گوید: انسان باید هر چه را نمی داند از سرچشمه علمی بپرسد.
    آقای گنابادی!
    اینجانب بار دیگر جنابعالی را از روی خیر خواهی و از باب امر به معروف و نهی از منکر به فرمایشات خاندان نبوت و رسالت که احتمالاً از آن آگاهی نداشته اید راهنمایی و دعوت می کنم تا خود و پیروان خویش را دریافته و مسلک بی پایه و فاقد مشروعیت صوفیه را رها سازید و پرچمدار برگشت به پیروی حضرت رسول و اهل بیت پاک آن حضرت گردید و این افتخار را برای خود در تاریخ ثبت و ضبط نمایید.
    صادق آل محمّد علیهم السلام درباره فرقه صوفیه و آن مسلکی که شما از آن دم می زنید فرمودند: آنان دشمنان ما هستند، هر که به آنها گرایش پیدا کند، او نیز از آنهاست و با آنها محشور خواهد شد.آنان ادعای محبت ما را می کنند ولی به سوی دشمنان ما تمایل دارند ، خود را به آنها شبیه می کنند، از القاب آنها برخود می نهند و سخنان آنان را تأویل می سازند. آگاه باشید که هر که به آنها گرایش داشته باشد، از ما نیست و ما از او بیزار هستیم. هر که آنها را تکذیب کند و سخنان آنها را رد کند، همانند شخصی است که در رکاب پیامبر با کفار پیکار نماید.۷
    آقای گنابادی !
    اهانت شما به ساحت مقدس مرجعیت جلیل القدر شیعه، قلب صدها میلیون مقلد و پیروان مکتب حقه اهل بیت علیهم السلام را جریحه دار کرد. اگر چه مدتی است که شاهد روزهای تأسف بارِ سیل عظیم توهین و گستاخی به ساحت مقدس علما و مراجع اصیل شیعه و مقدسات می باشیم و مسئولین ذی ربط همچنان خود را در این مقوله به بی اطلاعی زده و این گستاخی ها را نادیده گرفته اند، ولکن شما نیز در این غبار فتنه، نسنجیده دَلوی در آن افکنده که جداً باید از آن دست برداشته و تصحیح ما سلف نمایید و از حضرت بقیت الله الاعظم و مراجع عظام شیعه و صدها میلیون مقلد آنان عذر خواهی نموده و از این منکر آشکار توبه نصوح کنید.
    بیان اینگونه یاوه گویی ها به ساحت مقدس مراجع عظام شیعه مصائبی است درد ناک که قلب مقدس مولایمان بقیت الله الاعظم حضرت مهدی موعود ارواحنافداه را جریحه دار نموده و بیان آن آتشی است که نه فقط دامن شبهه افکنان را خواهد گرفت بلکه راه را بر جسارت و هتک حرمت همه مقدسات دین مبین اسلام باز می نماید.
    در خاتمه در مقابل این هتک حرمت آشکار به ساحت مقدس مراجع عظام شیعه جبهه بر خاک می سایم و این درد و جسارت را تنها به مولایم امام زمان ارواحنافداه شکوِه می کنم … و عجل اللّهم فی فرج مولانا صاحب العصر و الزمان.

    امیری سوادکوهی

    ۲۴ شعبان المعظم ۱۴۳۵ ه.ق ـ قم المقدسه

____________________

۱٫ سوره نساء ، آیه۵۹

۲٫ سفینه البحار جلد ۲ صفحه ۵۸ جلد ۵ صفحه ۲۰۰

۳٫ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۲۱٫

۴٫ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷

۵٫ ابواب الهدى، صفحه ۴۶

۶٫ نحل، ۴۴

۷٫ سفینه البحار جلد ۲ صفحه ۵۷ ـ حدیقه الشیعه صفحه۵۶۲