بیانیه ی تاریخی بزرگان شیعه در یک هزار و چهارصدمین سال شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام

پیام مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیة الله العظمی صافی گلپایگانی مدظله الوارف به مناسبت یکهزار و چهارصدمین سال شهادت حضرت علی علیه السلام

 

    بسم الله الرحمن الرحیم
    ماه مبارک رمضان سال يک‌هزار و چهارصد و چهل قمري، يادآور حادثه‌اي بسيار ناگوار و تلخ در تاريخ عالم انسانيت و حيات بشري مي‌باشد.
    درست، چهارده قرن از شهادت مظلومانه اولين موحد واقعي مکتب اسلام، معلّم نمونه مدرسه الهيات قرآن، و وصيّ و جانشين بر حق حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله، عدالت مجسّم، يار مظلوم و خصم ستمگران، انيس و مونس و پدر يتيمان، صاحب ولايت مطلقه الهيه، و باب مدينه علم نبوي و صاحب کرامات و فضائل مرتضوي، حضرت اميرالمؤمنين علي ابن ابيطالب عليه‌السلام مي گذرد.
    جامعه اسلامی بلکه جهان بشريت و جهان علم و ادب، چهارده قرن است که در سوگ فقدان و مصيبت غمبار آن امام عزيز، عزادار و سوگوار است.
    در اين چهارده قرن، چه گذشت بر دوستان و شيعيان آن حضرت؟! چه ظلم‌ و ستم و بي‌عدالتي‌ها که بر آنها روا داشتند! هزاران انسان مظلوم و بي‌دفاع را به جرم شيعه علي عليه‌السلام بودن شهيد نمودند و بسياري را شکنجه‌هاي سخت دادند و شمار زيادي از آنها را تبعيد کردند و بسياري از پدران و مادران را به واسطه شهادت فرزندانشان در راه ولايت داغدار کردند؛ فَقُتِلَ مَن قُتِلَ وَ سُبِي مَن سُبِي وَ أقصِي مَن أقصِي
    ماه مبارک رمضان امسال، يادآور آن همه مصائب و مشکلات و بي‌عدالتي‌هاست.
    حقير براي اينکه کوچکترين اداء وظيفه به ساحت مقدّس امامت و ولايت داشته باشم، از عموم آزادي‌خواهان و مسلمانان به‌خصوص شيعيان درخواست دارم که در ايام پر فيض ماه مبارک به‌خصوص ايام و ليالي قدر و شب و روز شهادت حضرت مولی الموحدين امام المتقين اميرالمؤمنين عليه صلوات المصلين، نسبت به وجود مقدّس آن حضرت، بيش از گذشته اظهار ادب و اخلاص نموده و با ذکر فضائل و مناقب نوراني آن امام مظلوم و با تشکيل مجالس و همايش‌ها، گوشه‌اي از برکات وجودي آن حضرت را براي جهانيان بازگو کنند و همچنين شکوه و عظمت دسته‌هاي عزاداري علوي را بيشتر نموده و با شرکت در آن، عشق و محبّت خود را به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام نشان داده و تسليت خود را به پيشگاه مقدّس يگانه دوران قطب عالم امکان امام زمان حضرت بقية الله الاعظم ارواح العالمين له الفداء و عجل الله تعالي فرجه الشريف عرضه بدارند و از خداوند متعال، فرج و ظهور موفور السرور آن حضرت را براي رفع ستم ستمگران و تشکيل حکومت واحد جهاني مهدوي مسئلت نمايند که إنَّهُم يَرَونَه بَعيداً وَ نَراهُ قَريباً.

لطف الله صافی

رمضان المبارک 1440 هـ.ق

پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته) به همایش بزرگداشت چهاردهمین قرن شهادت امیرمؤمنان علی علیه السلام

    بسم الله الرحمن الرحیم
    تشکیل این همایش بزرگ که به مناسبت چهاردهمین قرن شهادت مولی الموحدین امیرمؤمنان علی علیه السلام است ، ابتکار جالبی میباشد که نشان از عشق و ارادت والای بنیانگذاران این همایش نسبت به مقام شامخ مولی الموحدین علی علیه السلاماست .
    این جانب به نوبۀ خود از همۀ آنها تشکر و سپاسگزاری وافر میکنم ، همچنین از شما عزیزانی که عشق و ارادت مولای متقیان شما را به این بزرگداشت کشانیده است .
    به یقین اینها وسیلۀ فوز یوم المعاد و نجات یوم القیامۀ است .
    به عقیدۀ حقیر امیرمؤمنان علی علیه السلام همواره مظلوم بوده و همچنان مظلوم است در تاریخ اسلام هیچ کس را سراغ نداریم که دشمنان خون آشامش 70 سال نام او را بر فراز منابر به زشنی یاد کرده باشند و از قرائن استفاده میشود به هیچ کس اجازه نمیدادند که این کار را ترک گوید .
    از شگفتیهای جهان اسلام این است که معاویه هنگامی که به مدینه آمد سعد بن ابی وقاص فاتح قادسیه را ملاقات کرد و به او گفت : ای سعد ! شنیدهام تو از سبّ علی خودداری میکنی ! چرا ؟ ( معلوم میشود که حتی سبّ نکردن او در مدینه ، در شام به گوش معاویه رسیده بود ) .
    سعد گفت : من سه جمله از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله شنیده ام و به خاطر آن هرگز به علی علیه السلام ناسزا نمیگویم . این سه جمله چنان است که اگر یکی از آنها در حق من بود ، محبوبتر از گروهی از شتران سرخ موی بود ، هنگامی که رسول خدا به سوی بعضی از غزوات میرفت او را در مدینه به جای خود گذارد ، علی علیه السلام عرض کرد : ای رسول خدا ! مرا در کنار زنان و کودکان میگذاری و به جهاد میروی ؟ پیغمبر فرمود : «اَمّا تَرضی اَن تَکُونُ مِنّی بِمَنْزِلَةُ هَارُونَ‏ مِنْ‏ مُوسَى‏ ، إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‏ ؛ آیا راضی نمیشوی تو نسبت به من مانند هارون (برادر موسی و جانشین او ) بوده باشی جز این که پیغمبری بعد از من نیست (اما تمام صفات برادر موسی را داری) ».
    و نیز شنیدم در روز خیبر فرمود :
    « لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَداً رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ‏ وَ يُحِبُّهُ اللَّهَ و رسولهُ يَفْتَحُ‏ اللَّهُ‏ عَلَيْهِ‏ ؛ من (فردا ) پرچم را به دست مردی میدهم که خدا و رسولش را دوست میدارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند و خدا خیبر را به وسیله او فتح میکند ». و سپس پرچم را به دست علی داد و خداوند خیبر را به وسیله او فتح کرد .
    و نیز هنگامی که آیه مباهله نازل شد :
    « فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ‏ » پیغمبر اکرم ، علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را با خود همراه ساخت و عرضه داست : «خداوندا ! اهل من اینها هستند (و مطابق این آیه علی جان پیغمبر بود) » !
    این حدیث در مهمترین کتب اهل سنت از جمله صحیح مسلم و ترمذی و سنن ابن ماجه آمده است .
    ( هنگامی که معاویه این سخن را شنید شرمنده و ساکت شد ولی عجیب این که از کار خود دربارۀ ناسزاگویی به امیرمؤمنان علی علیه السلام دست برنداشت .)

***

    البته این تلاش های احمقانه به جایی نرسید و آفتاب پشت ابرهای تعصب کورکورانه پنهان نماند ، امروز فضائل و مناقب او شرق و غرب عالم را فرا گرفته و کتابهای مخالف و موافق را پر کرده است . و مطابق آنچه از خلیل بن احمد (مطابق چیزی که در روضۀالمتقین در شرح من لا یحضر الفقیه آمده ) نقل شده که هنگامی که دربارۀ امیرمؤمنان از او سئوال کردند گفت : من چگونه توصیف کنم مردی را که دشمنانش فضائلش را از روی حسد پنهان کردند و دوستانش از روی خوف و تقیّه ، اما در عین حال دنیا را پر کرده است !

***

    و شگفت انگیز آنکه بعضی از دشمنان سرسخت آن حضرت هنگامی که به فضائل مهم آن امام میرسند میگویند این از مجعولات شیعه است ! در حالی که در کتابهای متعدد آنها نقل شده . مثلاً در داستان سد ابواب یعنی این که پیغمبر اکرم دستور داد همۀ درهایی که از خانههای مهاجر و انصار به مسجد باز میشد بسته شود جز در خانۀ علی بن ابی طالب علیه السلام، فرد نادان و بی خبری میگوید این از مجعولات شیعه است ، در حالی که روایات متواتری در کتب مختلف اهل سنت دربارۀ مسألۀ سد ابواب دیده میشود و هنگامی که از پیغمبر اکرم  صلی الله علیه و آله پرسیدند چگونه در خانۀ عمویت عباس را بستی اما در خانۀ پسر عمویت علی علیه السلام را همچنان گشوده داشتی . فرمود : این دستور از سوی من نبود ، از سوی خداوند متعال بود !
    مرحوم علامه امینی در جلد سوم کتاب نفیس و بسیار پرارزش الغدیر ، بیست و چند حدیث از منابع دست اول اهل سنّت دربارۀ مسألۀ سدابواب نقل میکند .
    بنابراین نباید هرگز به این سخنان جاهلانۀ سخیف اعتنا کرد ، مولا آفتاب عالمتاب است و دشمنانش خفاشان کور دل !

***

    ولی نکتۀ مهمی که در اینجا لازم میدانم خدمت شما عزیزان عرض کنم این است که اینگونه بزرگداشتها در عین این که بسیار خوب است ، ولی نباید در آن تنها به خواندن مقالات پرمعنا و سرودن اشعار پرارزش و دادن شعارهای روشنگر بسنده کرد ، بلکه باید کار ماندگاری در آن انجام شود و به یادگار بماند و آن به عقیدۀ حقیر آشنا ساختن مردم به کلمات آن بزرگوار و نهج البلاغه است که امروز غالباً از آن نامی شنیدهاند و با آن فاصله دارند .
    نهج البلاغه اقیانوس عظیمی است که انواع گوهرهای گرانبها در آن است .
    نهج البلاغه کتابی است که تمام درسهای زندگی را در بر دارد . از عقاید توحیدی گرفته که خطبههای بینظیری درباره آن دارد تا مسائل اخلاقی و اجتماعی و کلمات قصار که مثل آفتاب میدرخشد تا مسائل سیاسی و مربوط به فرماندهی و مدیریت که یک نمونۀ آن عهدنامۀ مالک اشتر است که بعد از چهارده قرن همچنان نو میباشد و الهام بخش سیاستمداران و مدیران و فرماندهان عصر ما .
    اما متأسفانه این نهج البلاغه همچنان غریب مانده است . ای کاش همانگونه که برنامه های سازنده ای در مساجد بعد از نمازها به عنوان خواندن یک صفحه قرآن و ترجمۀ آن معمول شده چند خطی از نهج البلاغه و ترجمۀ آن نیز خوانده میشد .
    فراموش نمیکنم هنگامی که تصمیم گرفتیم بعد از تفسیر نمونه ، تفسیری بر نهج البلاغه به سبک تفسیر نمونه بنویسیم و تمام آن را جمله به جمله تفسیر کنیم و مسائل روز و نکتههای تاریخی و اخلاقی و علمی را بر آن بیفزاییم و فکر کردیم از شروح دیگری که بر نهج البلاغه نوشته شده باید کمک گرفت . بررسی کردیم دیدیم متأسفانه بیش از ده شرح تا حدودی قابل قبول بر نهج البلاغه نوشته نشده است در حالی که بیش از هزار تفسیر بر قرآن نوشته شده است . آنگاه به مظلومیت نهج البلاغه پی بردیم و سرانجام سالها زحمت کشیدیم و دوره کامل آن را در بیست جلد آماده و منتشر ساختیم .

***

    بیایید دست به دست هم دهیم و نهج البلاغه را از مظلومیت در آوریم و نهضتی درباره آشنایی با نهج البلاغه در جامعه اسلامی به وجود آوریم . در کتابهای درسی ، دبستانها و دبیرستانها و دانشگاهها ، نکات آموزندهای از آن مطرح شود . بخشهای بیدار کننده در صدا و سیما و رسانه ها منتشر شود . محققان حوزوی و غیر حوزوی در بحثهای خود به ذکر نکتههای مهمی از نهج البلاغه بپردازند . در حوزههای علمیّه درس نهج البلاغه رسمی شود .
    این همایش با شکوه هرگاه بتواند زمینه خوبی برای گسترش آشنایی با نهج البلاغه در جامعه فعلی ما که شدیداً به آن نیازمند است فراهم سازد ، خدمت بزرگی کرده است .
    نباید استفاده از این گنجینه عظیم به عربی زبانها و فارسی زبانها محدود شود ، بلکه بتوانیم بخشهای حساسی از آن را به زبانهای مختلف دیگر ترجمه کنیم و نشر دهیم . امیدوارم در این کار مهم موفق باشید .
    در پایان بار دیگر از زحماتی که بنیان گذران عزیز برای تشکیل این همایش کشیدهاند بسیار سپاسگزاری میکنم و امیدوارم همه آنها و شما و ما در سایه کلمات مولی الموحدین زندگی قرین با سعادت و حسن عاقبت داشته باشیم .

والسلام علیکم و رحمه الله

ناصر مکارم الشیرازی

پیام آیةالعظمی علوی گرگانی مدظله العالی به مناسبت یکهزار و چهارصدمین سال شهادت امیر المؤمنین صلوات الله علیه

    بسمه تعالی
    قال النبی صلی الله علیه و آله :
    « یاعلی ما عرفک الّا الله و أنا »
    از روز ازل که وجود نورانی پیامبر اكرم صلى الله عليه وآله به دست قدرت لايزال الهي خلق شد ، نور ولايت نيز با او بود و در حقيقت يك نور از منشأ انوار الهي تجلي يافته و وجود نبوت و ولايت يك نور مي باشند.
    ايمان و معرفت به ولايت اميرالمؤمنين رمز اكمال دين است كه در حديث نورانيت بيان داشته است ، آنجا كه مي فرمايد : «انه لا یستکمل احد الایمان حتی یعرفنی کنه معرفتی بالنورانیة فاذا عرفنی بهذه المعرفة فقد امتحن الله قلبه للایمان و شرح صدره للاسلام و صار عارفا مستبصرا »
    لکن مع الأسف مردم در طول قرنها و سالها هیچگاه حق این امام همام را ندانسته و نخواهند دانست و ایشان در تمامی اعصار در غربت بوده و خواهد بود .
    گرچه از شهادت این امام نورانی چهارده قرن گذشته است ، لاکن هنوز جامعه و دنیا نیاز به اقبال به کلمات و رفتار آن حضرت دارد و هنوز عمق حقیقت بیان و رفتار حضرت مکشوف نشده است.
    این جانب از تمام علماء ، خطباء ، خیرین ، مؤمنین ، متدینین و تمامی محبین و شیعیان آن حضرت در تمام عالم می خواهم که در این سال که مصادف با «چهاردهمین قرن» از شهادت آن حضرت می باشد ، با تمام وجود برای گسترش معارف علوی و شناساندن حقیقت ولایت و نورانیت حضرت به عموم مردم تلاش کرده و از هیچ تلاشی دریغ نکنند .
    نکات عمیق که در کلام و عمل امیرالمؤمنین علیه السلام وجود دارد ، راهگشای مشکلات امروز جامعه ماست ، جامعه ای که دچار کم اخلاقی و بی اخلاقی شده و در حال دوری از محبت و تهی از معنویت واقعی می شود و پرداختن به معارف علوی می تواند بسیار مؤثر باشد . نباید اجازه داد که تمسک به سخن و رفتار امام علی علیه السلام منحصر به علما یا برخی شیعیان و محبین خاص باشد بلکه باید در همه شئون زندگی مسلمین جریان داشته باشد .
    در پایان از تمام کسانی که در این مسیر پیش قدم شده و در چهاردهمین قرن شهادت آن امام مظلوم تلاش وافر در راه گسترش معارف علوی دارند تشکر می کنم و امیدوارم که خداوند همه ما را در راه کسب معارف اهل البیت علیهم السلام موفق بدارد .

۲۶شعبان المعظم ۱۴۴۰

پیام آیت الله العظمی شیخ جعفر سبحانی مدظله به مناسبت یکهزار و چهارصدمین سال شهادت امیر المؤمنین صلوات الله علیه

    بسم الله الرحمن الرحیم
    زاده کعبه و شهید محراب ، پس از چهارده قرن
    امیرمؤمنان علی علیه السلام، در کعبۀ معظمه دیده به جهان گشود و در محراب مسجد کوفه جام شهادت نوشید و به لقاء الله پیوست ، «نازم به حسن مطلع، و حسن ختام او»
    میسر نگردد به کس این سعادت
    به کعبه ولادت به مسجد شهادت
    در ماه مبارک سال جاری (1400) درست 14 قرن از شهادت این پیشوای بزرگ میگذرد. شایسته است لیالی و ایام متبرکه قدر که همزمان با شهادت آن بزرگوار سات یادواره ویژهای برگزار گردد .
    در معرفی مقام منیع امیرمؤمنان علیه السلام ، رساله ها ، کتابها ، موسوعه هایی به وسیله محققان اسلامی نوشته شده است ، حتی گروهی از نویسندگان مسیحی ، شایسته ترین تحقیقات در زندگی آن حضرت انجام داده اند و همگی در حد توان کوشیده اند که بخشی از زندگانی آن ولی الله را ترسیم کنند و کنگره هایی درمورد شناسایی فضائل و مناقب ، و خدمات ارزنده و بی نظیر آن حضرت از دوران کودکی تا لحظۀ مرگ ، تشکیل داده اند و همگی معترفتد که به ساحل این دریای فضیلت نمیتوان رسید .
    القاب آن حضرت که در روایات وارد شده ، می تواند بیانگر گوشه ای از مقامات معنوی آن امام همام باشد .
    ویژگی های آن حضرت در احادیث اهل سنت
    او امیرمؤمنان ، سرور مسلمانان ، پایان بخش اوصیاء ، نخستین مؤمن به رسالت خاتم پیامبران ، باوفاترین شخص به پیمانهای الهی و داناترین فرد به احکام الهی و قضایا، باب علم نبی اکرم صلی الله علیه و آله ، پرچم هدایت ، منبع نور ، پاک کننده کعبه از بت و بت پرستی ، بی پروا در اجراء احکام الهی ، شهید در خانه خدا در حال نماز .
    عناصر سازنده شخصیت او
    شخصیت هر انسانی ، بر اساس آنچه روان شناسان می گویند به سه عامل مهم بر میگردد که هر کدام تأثیر فراوانی در شکل گیری شخصیت انسان دارند ، این سه عامل عبارتد از : وراثت ، فرهنگ ، محیط زندگی . امام علی علیه السلام به شیوه بشری از این قاعده مستثنی نیست و ما فقط به بیان ضلع نخست بسنده می کنیم . و از بیان دو ضلع دیگر به خاطر ضیق مجال صرف نظر می نماییم .
    امام و وراثت از پدر و مادر
    پدر بزرگوار آن حضرت ابوطالب معروف به سیدالاباطح ، سرور مکیان، و پیشوای هاشیمان شخصیتی است که سرپرستی ، پیامبر خدا را فزون از چهل سال بر عهده داشت ، و در حفاظت و نشر آموزه های توحید ، نهایت جانفشانی و فداکاری انجام داد ، و سروده های او در ستایش از پیامبر، و رسالت او حاکی از ایمان عمیق او به رسالت برادر زاده خود بود که به یک بیت بسنده می شود :
    لیعلم خیار الناس ان محمداً نبی کموسی خطه فی الکتب
    بهترین مردم بدانند که محمد پیامبر مانند موسی و مسیح بن مریم است .
    اما مادرش فاطمه دختر اسد فرزند هاشم است ، این بانو قبل از بعثت پیامبر ، پیروان آیین ابراهیم علیه السلام بود ، در هنگام درد زایمان به مسجدالحرام آمد و خود را به دیوار کعبه چسبانید و از خدا خواست که تولد این فرزند را که در شکم دارد اسان سازد ، در این لحظه مادر علی علیه السلام، اعجاز آسار وارد کعبه شد و وضع حمل پایان یافت . و فرزند فاطمه لقب ولیدالکعبه یافت .
    زندگی علی علیه السلام در خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله
    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به خاطر رویداد قحطی ، علی علیه السلام را به خانه خود برد ، و تربیت او را بر عهده گرفت و حضرت به این بخش از زندگی درخطبه قاصعه چنین اشاره میکند :
    « شما قطعاً از جایگاه بسیار نزدیک و مقام ویژه ام نزد رسول خدا آگاه نیستید ، او مرا در دامان خویش مینشاند در حالی که کودکی بودم مرا در اغوش میگرفت و در بستر خویش میخواباند ، بدنش را به بدنم میچسبانید ، بوی خوشش به مشامم میرساند ، غذا را لقمه لقمه در دهان میگذاشت .
    علی علیه السلام در غار حرا
    عنایت پیامبر صلی الله علیه و آله برای پرورش امام ادامه داشت تا آنجا که علی علیه السلام را به همراه خود به غار حرا میبرد ، خود حضرت این بخش از زندگی خود را چنین بیان میکند :
    « پیامبر هر سال چند ماهی در غار حرا به سر میبرد ، تنها من او را میدیدم ، و کسی جز من او را نمیدید . من صدای شیطان به هنگم نزول وحی بر پیامبر را شنیدم . عرض کردم : ای رسول خدا این ناله چیست ؟ فرمود : این شیطان است که از پرستیدنش نا امید گشت ، سپس فرمود : تو میشنوی آنچه من میشنوم ، می بینی آنچه را که من میبینم ، جز این که تو پیامبر نیستی و جانشین من میباشی ».
    در آغاز بعثت پیامبر ، امام نوجوانی است که از نظر مقامات معنوی به جایی رسیده بود که سیمای فرشتگان را میدید و صداهای برزخی را می شنید، و به مقامی میرسد که پیامبر صلی الله علیه و آله در حق او میفرماید: « إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لَكِنَّكَ وَزِيرٌ وَ إِنَّكَ لَعَلَى خَيْرٍ»
    سخن در بارۀ مقامات معنوی ، و جهاد مستمر او در راه خدا و زهد و پیراستگی او ، آگاهی او از معارف و احکام خدا و تربیت انسانهای والا و نبرد او با پیمان شکنان و دو گروه و دهها امثال اینها در این مقام نمیگنجد و فقط در این مقام از کلیه شخصیتهایی که این فضای روحانی را به وجود آوردهاند سپاسگذاری میشود و امید آن دارد که نگارنده با این نوشته کوتاه در عداد شیفتگان یوسف زمان محسوب شود و شاید مشمول الطاف بی کرانش گردد.

جعفر سبحانی

23/2/1398

پیام آیت الله العظمی جوادی‌آملی به مناسبت یک هزار و چهارصدمین سال شهادت امیرالمومنین(علیه السلام)

    بسم الله الرحمن الرحيم و ايّاه نستعين
    چهل نَم از يک يَم
    هزار و چهارصد سال قبل امامي ملکوتي به نام امير مؤمنان حضرت علي بن ابي‌طالب عليه افضل صلوات المصلين شهيدانه به لقاي پروردگار نائل آمد که هويت معصومانه آن امام همام، نه متزمّن بود و نه متمکّن، لذا هماره مظهر معبود خود خواهد بود، هرچند گوينده: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي‏»[1] غريمي است که حق او ادا نخواهد شد؛ ليکن نمي از يم چشيدن، دمي مغتنم براي تشنگان کوثر ولايت است.
    يکم. «لَمْ تَرَهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ وَ لَكِنْ رَأَتْهُ الْعُقُولُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ»[2]؛ خدا را فقط با قلبِ متحقق به ايمان مي‌توان شناخت نه با حسّ بصر.
    دوم. «لَمَّا رَأَيْتُهُ قَدِ اخْتَارَ لِي دِينَ مَلَائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ عَلِمْتُ أَنَّ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِهَذَا لَيْسَ يَنْسَانِي فَأَحْبَبْتُ لِقَاءَهُ»[3]؛ وقتي که ديدم خدا دين فرشته‌ها و پيامبران را براي من اختيار نمود، دانستم مرا فراموش نمي‌کند، لذا دوستدار ديدار او شدم.

سوم. «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي»[4]، «سَلُونِي عَمَّا شِئْتُم‏»،[5] «سَلُونِي فَإِن‏ عِنْدِي عِلْمَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِين»[6]‏، «فَاسْأَلُونِي عَمَّا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ عَمَّا كَانَ عَلَى عَهْدِ كُلِّ نَبِيٍّ بَعَثَهُ اللَّهُ»[7]، «وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْت‏ ُ وَ لَكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِ رَسُولِ اللَّهِ 6»[8]؛

    چهارم. حضرت امير مؤمنان (عليه السلام) به منزلت نفس حضرت ختمي نبوت(صلی الله علیه و آله وسلم) است. آيه بِهال با عبارت ﴿وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُم‏﴾[9] مؤيد آن تنزيل و مصحّح: «إِنَّمَا أَنْتَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْك‏»[10] خواهد بود.
    پنجم. ولايت امير مؤمنان(عليه السلام) مايهٴ کمال ايمان و اتمام نعمت الهي است: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏﴾.[11]
    ششم. امير مؤمنان(علیه السلام) با خوابيدن در بستر رسول گرامي(صلی الله علیه و آله وسلم) و نزول ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ﴾[12] به کمال ايثار باريافت.
    هفتم. امير مؤمنان با اطعام سهمي از افطار مختصر خود و اهل بيت(علیهم السلام) به اسيري که مشرکانه به قصد کشتن مسلمانان آمد و اسير شد جريان حقوق بشر را رقم زد.
    هشتم. امير مؤمنان(عليه السلام) حق‌مدار بود، چنان‌که حق نيز علي(عليه السلام) محور بود: «يَدُورُ مَعَهُ حَيْثُمَا دَار»[13]؛ حق فعلي در مدار علي مي‌گردد، هرچند علي(عليه السلام) از حق بالذات خلق شده است.
    نهم. امير مؤمنان(عليه السلام) قطب خلافت الهي بود: «إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى‏»[14].
    دهم. امير مؤمنان(عليه السلام) در اثر تنهايي و تقيّه، خلافت غير خود را امضا کرد: «لَوْ كَانَ لِي بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَمِّي حَمْزَةُ وَ أَخِي جَعْفَرٌ لَمْ أُبَايِعْ كَرْها».[15]
    يازدهم. در ميدان جنگ با مرکب ساده جهاد مي‌کرد و مي‌گفت: «أَنَا لَا أَفِرُّ مِمَّنْ كَرَّ عَلَيَّ وَ لَا أَكِرُّ عَلَى مَنْ فَرَّ مِنِّي».[16]
    دوازدهم. دربِ قلعه خيبر را کند و نيز بت بزرگ هُبَل را از بالاي کعبه به تنهايي به زمين انداخت.
    سيزدهم. بيت المال را هر از چندي جاروب مي‌کرد و در آن نماز شکر اقامه مي‌نمود که حقوق امت را ادا کردم.
    چهاردهم. همانند حضرت ختمي نبوت در فتح مکه بعد از پيروزي در جبهه‌هاي حق عليه باطل اعلان عفو عمومي مي‌کرد مگر در مورد خطر.
    پانزدهم. در جنگ با ياغي اموي و باغي نفاق و طاغي کفر که قبلاً آب را به روي علويان بسته بودند، با سلطه بر آب اجازه بستن آن را نداد و فرمود: «كَفَي بِالسَّيْف‏».[17]
    شانزدهم. اصحاب ادب، صحابهٴ فصاحت و ارباب بلاغت جملگي بر آن‌اند که: «کلامُ عليٍّ دُونَ كَلَامِ الْخَالِقِ وَ فَوْقَ کَلامِ الْمَخْلُوقينِ»‏.[18]
    هفدهم. دشمنان سياسي، نظامي و مانند آن را سرکوب مي‌کرد؛ ولي بي‌آبرو نمي‌کرد؛ تنها دنيا را با سه طلاق از يک‌سو و پوشيدن جامه‌اي آن چنان و کفشي اين چنين، بي‌آبرو کرد: «لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِي هَذِهِ حَتَّى اسْتَحْيَيْتُ مِنْ رَاقِعِهَا»[19].
    هجدهم. مقال اصلي و رسمي امير مؤمنان(عليه السلام) پرهيز از بيراهه رفتن و راه ديگران را بستن بود: «لَوْ لَا التُّقَى لَكُنْتُ أَدْهَى الْعَرَب‏».[20]
    نوزدهم. تحرّز جدّي از دو صفت در برابر مخالفان حق: «مَا عَلَيَّ مِنْ قِتَالِ مَنْ خَالَفَ الْحَقَّ وَ خَابَطَ الْغَيَّ مِنْ إِدْهَانٍ وَ لَا إِيهَانٍ»[21]. از وهن و دهن پرهيز داشتند.
    بيستم. در صيانت بيت المال حريمي خاص داشت که هيچ کسي به آن حرم آشنا نبود. داغ کردن دست برادر خود عقيل در اثر درخواست نابجا بود.
    بيست و يکم. فتنه‌شناسي از يک‌سو و کور کردن چشم آن از سوي ديگر از خصوصيت‌هاي آن حضرت بود: «أَنَا فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ»[22].
    بيست و دوم. تثليث طريق عبادت: 1. ترس از دوزخ؛ 2. طمع به بهشت؛ 3. صلاحيت ذاتي معبود و طريق محبت بدون ترس و طمع از ويژگي‌هاي امير مؤمنان(عليه السلام) بود.
    بيست و سوم. تبيين حقيقت مرگ و اينکه مردن، هجرت از جايي به جاي ديگر است و انس وافر به مرگ داشتن، از ويژگي‌هاي آن حضرت بود.
    بيست و چهارم. همگان مي‌دانند من لحظه‌اي دستور خدا و پيامبر را رد نکردم و در هيچ امري نافرماني ننمودم.[23]
    بيست و پنجم. از شگفت‌آورترين رخداد روزگار اين است: بعد از رحلت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) حضرت فاطمه (سلام الله عليها) مردم مدينه را به ياري امير مؤمنان(عليه السلام) دعوت کرد، مردم قيام نکردند، بعد از خلافت امير مؤمنان(عليه السلام) زني مردم را به کشتن آن حضرت(عليه السلام) دعوت کرد، قيام عمومي شروع شد ـ العجب ـ.
    بيست و ششم. کلام امير مؤمنان(عليه السلام) اين است که سر مطهر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) هنگام رحلت روي سينه من بود و غسل و نماز آن حضرت را به عهده داشتم؛ فرشتگان کمک مي‌کردند و از گوشم صداي صلوات آن‌ها قطع نمي‌شد.
    بيست و هفتم. امير مؤمنان(عليه السلام) دَرِ مدينه علم و دَرِ مدينه حکمت نبوي(صلی الله علیه و آله وسلم) و به فرموده حضرت ختمي نبوت (ص): «أَقْضَاكُمْ عَلِيٌّ‏»[24]، بود.
    بيست و هشتم. اثر ذاتي عمل، مختص عامل است و اثر تَبَعي آن به غير مي‌رسد: قال(عليه السلام): «ما أحسَنت الي احدٍ»[25] فرفع الناس رؤوسهم تعجّباً فقال(عليه السلام): ﴿إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها﴾[26]، يعني حرف لام مفيد اختصاص است.
    بيست و نهم. سرّ عدم استجابت دعا، اشتغال دل به غير خداست: «لِأَنَّ قُلُوبَكُمْ خَانَتْ بِثَمَانِ خِصَال‏».[27]
    سي‌ام. امير مؤمنان (عليه‌السلام) نامه‌اي براي شيعيان خود نوشت و مرقوم داشت: «فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: ﴿وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ﴾[28] وَ هُوَ اسْمٌ شَرَّفَهُ اللَّهُ تَعَالَى فِي الْكِتَابِ، وَ أَنْتُمْ شِيعَةُ النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، كَمَا أَنَّ مِنْ شِيعَتِهِ إِبْرَاهِيم‏، اسْمٌ غَيْرُ مُخْتَصٍّ وَ أَمْرٌ غَيْرُ مُبْتَدَع‏».[29]
    سي و يکم. خردمندْ زمان و زمانه‌شناس و مالک گفتار و نوشتار و … است: «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِه».[30]
    ‏سي و دوم. «وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْكَلَامِ وَ فِينَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَيْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُه‏»[31]. امير سخن فرمانرواي سکوت هم خواهد بود. کلام نمادي از فعل است؛ يعني ما فرمانروايان قيام و قعود، اعتراض و اعراض، معارضه و متارکه و بالأخره تمام فعل و ترک ما تحت رهبري ملکوتي ما انجام مي‌گيرد و معصومانه است.
    سي و سوم. «الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا».[32]
    سي و چهارم. در پاسخ به سؤال: کَيفَ کانَ حُبُّکم لِلرَسُول(صلی الله علیه و آله و سلم)، فرمود: «کانَ وَ الله احبّ الينا مِن أموالِنا و أولادِنا وَ أمَّهاتِنا و آبائِنا و مِن الماء البارد علي الظمأ»[33].
    سي و پنجم. يَا كُمَيْلُ نَحْنُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ وَ قَدْ أَسْمَعَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله وسلم) وَ قَدْ جَمَعَهُمْ فَنَادَى فِيهِمْ … أَنَّ الْقُرْآنَ الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ وَ أَنَّ وَصِيِّي هَذَا وَ ابناي وَ مَنْ خَلَفَهُمْ مِنْ أَصْلَابِهِمْ حَامِلًا وَصَايَاهُمْ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ … يَا كُمَيْلُ فَإِذَا كُنَّا كَذَلِكَ فَعَلَامَ تَقَدَّمَنَا مَنْ تَقَدَّم.[34]
    سي و ششم. «أُقْسِمُ لَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)  يَقُولُ لِي قَبْلَ وَفَاتِهِ بِسَاعَةٍ مِرَاراً ثَلَاثاً يَا أَبَا الْحَسَنِ أَدِّ [أداء] الْأَمَانَةَ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ فِيمَا جَلَّ وَ قَلَّ حَتَّى الْخَيْطِ وَ الْمِخْيَط»[35].
    سي و هفتم. فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ﴾- قَالَ هُوَ الرَّجُلُ الَّذِي يَقْضِي لِأَخِيهِ الْحَاجَةَ- ثُمَّ يَقْبَلُ هَدِيَّتَهُ[36]. نه محتاج هديه دهد و نه قاضي حاجت هديه را قبول کند.
    سي و هشتم. اهل برزخ از زمان مي‌گذرند: «أَيُّ الْجَدِيدَيْنِ ظَعَنُوا فِيهِ كَانَ عَلَيْهِمْ سَرْمَداً».[37]
    سي و نهم. «قَوَاعِدُ الْإِسْلَامِ سَبْعَةٌ: فَأَوَّلُهَا الْعَقْلُ وَ عَلَيْهِ بُنِيَ الصَّبْرُ وَ الثَّانِي صَوْنُ الْعِرْضِ وَ صِدْقُ اللَّهْجَةِ وَ الثَّالِثَةُ تِلَاوَةُ الْقُرْآنِ عَلَى جِهَتِهِ وَ الرَّابِعَةُ الْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ وَ الْخَامِسَةُ حَقُّ آلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله وسلم)  وَ مَعْرِفَةُ وَلَايَتِهِمْ وَ السَّادِسَةُ حَقُّ الْإِخْوَانِ وَ الْمُحَامَاةُ عَلَيْهِمْ وَ السَّابِعَةُ مُجَاوَرَةُ النَّاسِ بِالْحُسْنَى‏».[38]
    چهلم. هاتف غيب در رثاي علي بن ابي‌طالب، امير مؤمنان(عليه السلام) اعلان داشت: «الا تهدمت ارکان الهدي و انفصمت العروة الوثقي قتل عليّ المرتضي (عليه‌السلام)».
    اللهم تقبّل منّا و بلّغ ثواب ذلک إلي من هو عِدل القرآن و هم أهل بيت الوحي (عليهم‌السلام) و انصر الإسلام و أهله.

بيستم رمضان المبارک 1440

جوادي آملي

________________________________________

[1]. نهج البلاغه، خطبه 189: «اى مردم پيش از آن كه مرا نيابيد، آنچه مى‏خواهيد از من بپرسيد».

[2]. الإحتجاج، ج 1، ص 209: «خداى متعال با چشم ظاهر ديده نمى‏شود، بلكه نور عقل با حقايق ايمان مى‏تواند او را مشاهده کند».

[3]. التوحيد، صدوق، ص 288: «چون او را ديدم كه دين فرشتگان و رسولان و پيغمبران خود را از برايم برگزيده دانستم كه آنكه مرا باين برگزيدگى اكرام و نوازش فرموده چنان نيست كه مرا فراموش كند و به اين جهت لقاى او را دوست داشتم».

[4]. نهج البلاغه، خطبه 189: «اى مردم پيش از آن كه مرا نيابيد، آنچه مى‏خواهيد از من بپرسيد».

[5]. بصائر الدرجات، ج 1، ص 12: «هر چه مى‏خواهيد از من بپرسيد».

[6]. الامالي، صدوق، ص 341: «از من بپرسيد كه علم اولين و آخرين نزد من است‏».

[7]. بصائر الدرجات، ج 1، ص 202. «از من بپرسيد درباره آنچه تا قيامت پيش مى‏آيد و از آنچه در دوره هر پيامبري رخ داده که خدا او را مبعوث کرده است».

[8]. نهج البلاغه، خطبه 175: «سوگند به خدا، اگر بخواهم مى‏توانم هر كدام شما را از آغاز و پايان كارش، و از تمام شئون زندگى، آگاه سازم، امّا از آن مى‏ترسم كه با اينگونه خبرها نسبت به رسول خدا6 كافر شويد».

[9]. آل‌عمران: 3 / 61: «ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود».

[10]. الکافي، ج 8، ص 228: «تو از من هستي و من از تو هستم».

[11] . مائده: 5 / 3: «امروز، دين شما را كامل ساختم و نعمت خود را بر شما تمام کردم».

[12]. بقره: 2 / 207: «برخي از مردم، جان خود را براي خشنودى خدا مى‏فروشند و خدا نسبت به بندگان مهربان است‏».

[13]. الفصول المختارة، ص 135: «حق مى‏گردد هر جا كه علي (عليه السلام) مى‏گردد».

[14]. نهج البلاغه، خطبه 3: «او مى‏دانست جايگاه من نسبت به حكومت اسلامى، همچون محور سنگ آسياب است».

[15]. طرف من الأنباء و المناقب، ص 506: «اگر پس از رسول خدا(صلی الله عليه و آله و سلم)، عمويم حمزه و برادرم جعفر براى من مانده بودند، با ابو بكر از روى اكراه و اجبار بيعت نمي‌كردم‏».

[16] . الأمالي، صدوق، ص 170: «از هر كه به من رو كند، نگريزم و به هر كه از من گريزد، حمله نكنم».

[17]. المحاسن، ج 1، ص 103: «شمشير کافي است».

[18]. ر.ک: من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 603؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 1، ص 24: «کلام عليJ پايين‌تر از کلام آفريدگار و برتر از کلام آفريدگان است».

[19]. الأمالي، صدوق، ص 620: «اين پيراهن خود را به‌اندازه‌اي وصله کردم تا از وصال خجالت كشيدم‏».

[20]. الکافي، ج 8، ص 24: «اگر تقوى نبود، من زيرك‏ترين فرد عرب بودم‏».

[21]. نهج البلاغه، خطبه 24: «در مبارزه با مخالفان حق و آنان كه در گمراهى و فساد غوطه‏ورند، يك لحظه مدارا و سستى نمى‏كنم‏».

[22]. الغارات، ج 1، ص 5: «من چشم فتنه را درآوردم».

[23] . تمام نهج البلاغه، ص249.

[24]. دعائم الإسلام، ج 1، ص 92: «برترين قاضي و داور شما، علي (عليه السلام) است».

[25]. تفسير الصافي، ج 3، ص 178.

[26]. إسراء: 17 / 7: «اگر نيكى كنيد، به خودتان نيكى مى‏كنيد و اگر بدى كنيد، باز هم به خود مى‏كنيد».

[27] . أعلام الدين في صفات المؤمنين‏، ص 269: «چون دل‌هاي شما به هشت خصلت خيانت مي‌کنند».

[28]. صافات: 37 / 83: «و از پيروان او ابراهيم بود».

[29] . كشف المحجة لثمرة المهجة، ص 236: «خداي متعال مي‌فرمايد: ﴿ابراهيم از جمله پيروان مکتب نوح بود﴾ (صافات: 37 / 83) و (ابراهيم) نامى است كه خداى تعالى در كتاب خود آن را نامى و شريف قرار داده است و شما از شيعيان حضرت محمّد6 هستيد، همانگونه که او از شيعيان ابراهيم بود. شيعه نامى است غير مختص و امرى غير مبتدع كلمه‏اى نيست كه به گروهى ويژه اطلاق شود و سابقه نداشته باشد».

[30]. الکافي، ج 2، ص 116: «بر خردمند است كه زمان خود را بشناسد و به كار خود سرگرم باشد و زبانش را نگهدارد».

[31] . نهج البلاغه، خطبه 233: «ما اميران سخن هستيم، درخت سخن در ما ريشه دوانده و شاخه‏هاى آن بر ما سايه افكنده است».

[32] . نهج البلاغه، حکمت 437: «عدالت: هر چيزى را در جاى خود مى‏نهد، در حالى كه بخشش آن را از جاى خود خارج مى‏سازد. عدالت تدبير عمومى مردم است، در حالى كه بخشش گروه خاصّى را شامل است، پس عدالت شريف‏تر و برتر است».

[33] . تمام نهج البلاغه، ص593.

[34] . بشارة المصطفى لشيعة المرتضى‏، ص 29: «اى كميل ما ثقل كوچكيم و قرآن ثقل بزرگ و رسول خدا6 به مردم رساند و آنان را گرد آورد، سپس فرياد زد … قرآن ثقل اكبر است و همانا جانشين من اين (على) و دو فرزندم از بعد ايشان از پشت‏شان حمل‏كننده سفارش‌هاى‌منند اينان ثقل اصغرند … اى كميل پس هر گاه مقام ما اين باشد، پس چرا بر ما مقدم شد، كسى كه مقدم شد.».

[35] . تحف العقول، ص 175: «سوگند مى‏خورم كه از پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله ساعتى پيش از رحلتش شنيدم كه سه بار به من فرمود: اى ابا الحسن! امانت را به نيكوكار و تبه‏كار بازده، چه بيش باشد و چه كم، حتى نخ و سوزنى (امانى) را».

[36] . صحيفة الامام رضا(عليه السلام)، ص 82: «درباره کلام خداي سبحان که مي فرمايد: ﴿مال حرام فراوان مى خورند﴾(مائده: 5 / 42) مراد كسى است كه براى برادر دينى خود كارى انجام دهد و سپس هديه او را بپذيرد ».

[37] . نهج البلاغه، خطبه 221: «هر کدام از شب و روز که در آن به سفر مرگ رفته باشند، همان برايشان هميشگي است».

[38]. تحف العقول، ص 196: «قواعد اسلام هفت شمارند: 1- خردمندى كه بنياد شكيبائى است 2- آبرومندى و راستگوئى 3- قرآن خواندن بجا و توجه 4- دوستى در راه خدا و دشمنى در راه خدا 5- حق خاندان محمد (ص) و معرفت ولايت آنان 6- حق برادران و حمايت از آنان 7- خوش همسايگى با مردم».

پیام حضرت آیت الله نوری العظمی همدانی به مناسبت هزار و چهارصدمین سال شهادت امام علی(ع)

    بسم الله الرحمن الرحیم
    فرا رسیدن یکهزار و چهارصدمین سال شهادت عمودالدین، سید الوصیین امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیه السلام فرصتی است برای بازگویی فضائل و مناقب آن حضرت گرچه شناخت کامل و جامع هیچگاه میسر نیست چنانکه پیامبر اکرم (ص) فرمودند: « یَا عَلِیُّ مَا عَرَفَ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَیْرِی وَ غَیْرُکَ وَ مَا عَرَفَکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ غَیْرُ اللَّهِ وَ غَیْرِی»
    ای علی، کسی خدا را نشناخت به حقیقت معرفتش جز من و تو و کسی تو را نشناخت آنگونه که حق معرفت توست جز خدا و من. (مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص ۲۶۸)
    و در فرازی دیگر فرموده است « یا علی لایعرف اللّه تعالی الّا انا و انت و لایعرفنی الّا اللّه و انت و لا یعرفک الّا اللّه و انا»
    ای علی، کسی خدا را نشناخت جز من و تو و کسی مرا نشناخت جز خدا و تو و کسی تو را نشناخت جز خدا و من. (روضه المتقین، محمد تقی مجلسی، ج۱۳، ص۲۷۳)
    حال گرچه شناخت واقعی آن حضرت ممکن نیست و در بیان نورانی پیامبر اکر (ص) هم آمده است: « إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى جَعَلَ لِأَخِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَضَائِلَ‏ لَا یُحْصِی عَدَدَهَا غَیْرُهُ فَمَنْ ذَکَرَ فَضِیلَهً مِنْ فَضَائِلِهِ مُقِرّاً بِهَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ لَوْ وَافَى الْقِیَامَهَ بِذُنُوبِ‏ الثَّقَلَیْنِ وَ مَنْ کَتَبَ فَضِیلَهً مِنْ فَضَائِلِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع لَمْ تَزَلِ الْمَلَائِکَهُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَا بَقِیَ لِتِلْکَ الْکِتَابَهِ رَسْمٌ وَ مَنِ اسْتَمَعَ‏ إِلَى فَضِیلَهٍ مِنْ فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِی اکْتَسَبَهَا بِالاسْتِمَاعِ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى کِتَابَهٍ فِی فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِی اکْتَسَبَهَا بِالنَّظَرِ»              (الامالی شیخ صدق، ص ۱۳۸)
    رسول مکرم اسلام فرمودند: حقیقتاً خدای تبارک و تعالی برای برادرم علی ابن ابیطالب (ع) چنان فضیلت‌هایی قرارداده که شماره آنها را خود پروردگار می‌تواند احصا فرماید، پس هر کس یک فضیلت از این فضیلت‌ها را بر زبان جاری سازد، در حالی که در دل به آنها اقرار دارد، خدای متعال نیز جملگی گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد، هرچند در روز قیامت همه گناهان جن و انس در کارنامه‌اش ثبت باشد، و هرکس یک فضیلت از فضیلت‌های علی ابن ابیطالب (ع) را بنویسد، تا مادامی که از این نوشته اثری باقی باشد، فرشتگان برای او از درگاه الهی آمرزش می‌طلبند، و هر کس هنگام بیان فضیلتی از این فضیلت ها به آنها گوش سپارد، خدای متعال جملگی گناهانی را که از طریق شنیدن در کارنامه اعمالش ثبت شده، می‌آمرزد و هر کس به نوشته‌ای در باب فضیلت‌های علی (ع) نظر کند، خدای متعال جملگی گناهانی که از طریق دیدن در کارنامه اعمالش ثبت شده بیامرزد و ببخشاید.
    آیات فراوانی توسط مفسرین بزرگ عامه و خاصه در شأن حضرت امام علی (ع) تفسیر شده است بطوری که بسیاری از علمای اهل سنت مانند ابن عساکر، ابن حجر، سیوطی، خطیب بغدادی، گنجی شافعی و دیگران از ابن عباس روایت کرده‌اند گفته است: « نزلت فی علی ثلاث مائه آیه » یعنی سیصد آیه از قرآن کریم در شأن حضرت امام علی (ع) نازل شده است و در جایی دیگر از ابن عباس از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که آن حضرت فرمودند: « ما انزل آیه فیها «یا ایها الذین آمنوا» و علی رأسها و امیرها» یعنی هر آیه‌ای که در آن «یا ایها الذین آمنو» آمده است، حضرت علی (ع) را در رأس آن و امیر آن قرار داده است.
    امام صادق (ع) فرمودند: آنگاه که پیغمبر خدا (ص) در حجه الوداع به مکه رفته بودند در مسیر بازگشت جبرئیل بر آن حضرت نازل شده و خطاب به آن حضرت عرض می‌کند: خدای متعال می‌فرماید: «ای رسول ما، ابلاغ کن آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل گشته که اگر این کار را نکنی، رسالتت را به انجام نرسانده‌ای و خدا تو را از گزند مردم در امان نگه می‌دارد، پس چون حضرت این دستور پروردگار را شنید فرمان توقف داد و منبری از زین شتران فراهم ساختند و آن حضرت بر بالای منبر رفتند و علی ابن ابیطالب (ع) را نیز همراه خود بالای منبربردند و خطبه‌ای بلیغ و مفصل در بیان فضائل و مناقب امیرالمؤمنین (ع) ایراد فرمودند که به خطبه غدیر مشهور است و حدیث غدیر در منابع اهل سنت مکرر آمده است و حدیث متواتر محسوب می‌شود.
    آری نبی مکرم اسلام (ص) در روز غدیر با صدای رسا امیرالمؤمنین علی (ع) را به جانشینی خود منصوب فرمودند: «الا من کنت مولاه فهذا علی مولاه ، اللهم وال من والاه ، وعاد من عاداه ، وانصر من نصره ، واخذل من خذله» یعنی بهوش باشید هرکس را که من مولای او هستم پس این علی هم مولای اوست، خدایا دوست بدار هرآنکس که او را دوست دارد و دشمن بدار هر آنکس که او را دشمن می دارد، و یاری کن هرکس که او را یاری کند و خوار و ذلیل کن هرکس که او را خوار و ذلیل می‌شمرد (بحار الانوار مجلسی، ج۳۷، ص ۱۶۵)
    جابر ابن عبدالله انصاری از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: جایگاه علی (ع) نسبت به من مانند جایگاه هارون نسبت به موسی (ع) است، و فرمودند: علی (ع) از من است و من از او هستم و علی نسبت به من مانند جان من است، اطاعت کردن از او مانند اطاعت کردن از من و نافرمانی از او مانند نافرمانی از من است، و باز فرمودند: پیکار با علی (ع) مانند پیکار با خداست و صلح و آشتی با علی (ع) مانند صلح و آتشی با خداست، دوست علی دوست خداست و دشمن علی دشمن خداست، علی (ع) حجت الهی و جانشین پروردگار در میان بندگانش است، دوستی ورزیدن با علی (ع) نشانه ایمان و کینه ورزی با علی (ع) نشانه کفر است، آنانکه در حزب و گروه علی (ع) هستند، قطعاً در گروه و حزب خدا قرار دارند و آنانکه در حزب و دسته دشمنان علی (ع) هستند، حقیقتاً در حزب و گروه شیطان قرار دارند، علی (ع) همواره با حق است و حق نیز همواره همراه علی (ع) است و آنها هرگز از هم جدایی نمی‌پذیرند تا در حوض کوثر بر من درآیند.
    همچنین فرمودند: «علی (ع) تقسیم کننده بهشت ودوزخ است و هرکس از علی خود را جدا کند در واقع خود را از من جدا کرده و که خود را از من جدا کند، در واقع از خدای عزوجلّ جدا کرده است و تأکید فرمودند: شیعیان علی (ع) همان رستگاران روز قیامت هستند( خصال شیخ صدوق، ج۲، ص۴۹۶)
    انس بن مالک از رسول خدا نقل کرده که آن حضرت فرمودند: اگر جملگی مردم بر پذیرش محبت علی ابن ابیطالب یکدل و یک رأی می‌گردیدند، خدای عزوجل هرگز آتش دوزخ را نمی‌آفرید و نیز فرمودند: خدای متعال از روشنایی رخسار علی (ع) هفتاد هزار فرشته آفریده است که برای او و دوستدارانش تا روز قیامت از درگاه الهی آمرزش می‌طلبند ( بحار الانوار ج ۳۹، ص ۲۴۸، و ج۲۳، ص۳۲۰)
    رسول خدا فرمودند خدای متعال می‌فرماید: ولایت علی (ع) دژ و پناهگاه استوار من است و هرکس به این دژ و پناهگاه استوار من درآید، از عذاب من ایمن خواهد بود. (جواهر السنیه شیخ حر عاملی، ص ۲۶۷)
    همچنین فرمودند: « من زار علیاً بعد وفاته فله الجنه» هر کس پس از دنیا رفتن علی (ع) به زیارت او (مرقد مطهرش) برود پاداشش بهشت خواهد بود. (جامع الاخبار، ص۲۲)
    همچنین آن حضرت فرمودند: « من مانند خورشید هستم و علی (ع) به سان ماه و اهل بیتم مانند ستارگان درخشان، به هر یک از ایشان که اقتدا کنید، رهنمون خواهید شد (عوالی اللئالی، ج۴، ص۸)
    فرمایشات امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه باید همواره مورد توجه ما باشد آن حضرت در پنج سالی که در مصدر حکومت بودند، نمونه واضح و کاملی را از حکومت اسلامی عرضه کردند و نامه‌ها و خطبه‌های ایشان که توسط عالم بزرگوار مرحوم سید رضی در سال ۴۰۰ هجری قمری یعنی حدود هزار و چهل سال پیش در قالب کتاب نهج البلاغه گردآوری شده است، راهنمای بسیار ارزشمند و گهرباری برای همه رهپویان طریق حق و حقیقت و عدالت گستران جامعه است.
    نامه امیرالمومنین به مالک اشتر و یا نامه‌هایی که به دیگر کارگزاران حکومت اسلامی صادر فرمودند در نکوهش از سوء استفاده از بیت المال و یا لزوم برخورد قاطع با خیانتکاران و نکوهش کارگزاران خیانتکار و یا ضرورت ساده زیستی کارگزاران در نظام اسلامی و یا مسئولیت فرمانداران در بسط اخلاق و عدالت اجتماعی همگی موضوعاتی هستند که نیاز مبرم امروز جوامع اسلامی است و امیدواریم تا مناسبت یکهزار و چهارصدمین سال شهادت آن امام المتقین و یعسوب الدین والایمان و حجه الله البالغه انگیزه‌ای شود تا به مطالعه و درک هر چه بیشتر فرمایشات آن حضرت و ائمه هدی علیهم‌السلام بپردازیم و عملاً دستورات آنها ار در زندگی خود و اجتماع پیاده کنیم.
    السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ، وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ

حضرت آیت الله العظمی مظاهری به مناسبت یکهزار و چهارصدمین سالروز شهادت امام امیرالمؤمنین علی «علیه‌السّلام»

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
    «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُون‏»
    چهارده قرن از فاجعۀ عظیم و غمبار ضربت‌خوردن و شهادت امیرمؤمنان و مولای متّقیان، پیشوای حقیقت‌جویان و مقتدای آزادگان، اسوۀ عدالت‌طلبان و امامِ فضیلت‌پیشگان، حضرت علی ابن‌ابی‌طالب «علیه افضل صلوات المصلّین» می‌گذرد و همچنان داغ این مصیبت بی‌انتهاء، بر تارک تاریخ بشریّت، تازه و زنده است.
    هنوز ندای آسمانی «تهدّمت و اللهِ ارکان الهُدی» در فضای هستی پیچیده است و خبر از رویارویی و نبرد بی‌پایان «کفر و جهل و ظلم و ضلالت» با «ایمان و علم و عدل و هدایت» می‌دهد.
    اگرچه در مصاف این دو طرز تفکّر، خون مطهّر امیرمؤمنان «سلام‌الله‌علیه» به دست «أشقی الأشقیاء» و به تیغ جهالت و لجاجت و ستمکاری و سفاهت، در محراب خانۀ خدا ریخته شد و انسان و انسانیّت، از وجود مبارکِ ظاهریِ آن ولیّ مطلق حق‌تعالی، محروم گردید، امّا نور اندیشۀ تابناک «ایمان و خرد و دانش و عدالت و پارسایی» که در بیان و عمل آن امام همام، تجلّی کرده بود، نه تنها به خاموشی نگرائید، بلکه همواره روشنابخش راه همۀ جویندگان حقیقت و عدالت و گرمابخش وجود همۀ آزادی‌خواهان و فضیلت‌طلبان بوده است.
    امروز نیز برای ما که خود را شیعه و پیرو آن امام عظیم‌القدر می‌دانیم، درس‌های حیات‌بخش و تعالیم انسان‌ساز و آموزه‌های جامعه‌ساز آن وصیِّ بر حقّ رسول خدا «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم»، باید سرلوحۀ تفکّر و سرمشق عمل باشد: «أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً یَقْتَدِی بِهِ وَ یَسْتَضِی‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ».
    اگرچه ما هرگز توش و توان دستیابی به آن قلّۀ رفیع را نداریم، ولی به فرمایشِ خودِ آن وجود مقدّس، باید با پارسایی و مجاهدت و پاکدامنی و راستی، این راه نورانی و خطیر را بپیمائیم:
    «ِأَلَا وَ إِنَّکُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِکَ وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّهٍ وَ سَدَاد»
    از میان انبوه درس‌ها و تعالیم سازنده و آموزندۀ امام امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه»، هفت آموزۀ مهم، اینک و همواره، مورد نیاز حتمی و قطعی ماست و باید در مرکز توجّهات و محور اقدامات ما قرار گیرد:
    درس اوّل: «کرامت و حرمت انسان»
    در اندیشۀ والای امام علی «سلام‌الله‌علیه» ضرورت صیانت و پاسداشت از مقام خدادادیِ کرامت ذاتیِ انسان، که او را بر سایر مخلوقات برتری بخشیده است، ریشه در نصِّ سخن خداوند تعالی دارد که: «لقد کرّمنا بنی آدم» و بدین سبب، آن حضرت، به شفقت بر خلق و مهربانی و محبت و دوستی با همگان، فرمان می‌دهد و تصریح می‌فرماید که آنان یا برادر دینی‌اند و یا همانندان در آفرینش: «إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ».
    مخاطب این درس بزرگ، همگان و به ویژه قانون‌گزاران و سیاستمداران و مجریان جامعه و حکومت اسلامی هستند که پاسداری از کرامت انسان و تعالی و ارتقاء آن، وظیفۀ حتمی آنان است.
    درس دوم: «خرد و عقلانیّت»
    در منظومۀ فکری امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه»، عقل و خرد، فرستاده و پیامبرِ حق است: «العقلُ رسولُ الحقّ» و نتیجه و ثمرۀ آن، التزام و پای‌بندی به حقیقت است: «ثَمَرَهُ الْعَقْلِ لُزُومُ الْحَقِّ» و از این‌رو هوی و هوس، دشمن این سرمایۀ بزرگ الهی است «کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحتَ هَوًى أَمِیرٍ». این بیان بلند، به خوبی نشان می‌دهد که همواره، عقلانیّت و اندیشه‌ورزی در پای هوس‌ها و هوا‌های بی‌مقدار، قربانی شده است.
    درس سوم: علم و دانش
    از مهم‌ترین تعلیمات انسان‌ساز علی‌بن‌ابی‌طالب «علیه‌السّلام» تأکید بر جایگاه علم و دانش است. آن حضرت علم را «چراغ عقل» برمی‌شمارد: «الْعِلْمُ مِصْبَاحُ الْعَقْلِ» و آن را برترین شرافت انسانی می‌داند: «لَا شَرَفَ کَالْعِلْمِ» و ریشۀ همۀ بدی‌ها را در جهل و نادانی جستجو می‌کند: «الْجَهْلُ رَأْسُ الشَّرِّ کُلِّهِ».
    چنانکه ثمرۀ علم را عمل‌کردن برای زندگی دانسته: «ثمره العلم، العملُ للحیاه» و عالم حقیقی را کسی می‌داند که بر علم خود، عمل می‌نماید: «فانّ العالم مَن عَلِمَ ثمّ عَمِلَ بما عَلِمَ و وافق عملُه عِلمَهُ» و از همین‌رو خطر بزرگ و کمرشکن عالمان بی‌عمل و پرده‌در را گوشزد می‌کند که با همدستی عاملان جاهل، مردم را یا فریب داده و یا از دین وصلاح فراری داده‌اند: «قَصَمَ ظَهْرِی عَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ فَالْجَاهِلُ یَغُشُّ النَّاسَ بِتَنَسُّکِهِ وَ الْعَالِمُ یَغُرُّهُمْ بِتَهَتُّکِهِ» و بدین جهت صریحاً فرمان می‌دهد که «فَاتَّقُوا الْفَاسِقَ مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ الْجَاهِلَ مِنَ الْمُتَعَبِّدِینَ أُولَئِکَ فِتْنَهُ کُلِّ مَفْتُون‏»: از عالمان بی‌عمل و عابدان نادان بپرهیزید که اینان مایۀ فتنه و اغوای هر ساده‌لوح و اغواشده‌ای هستند.
    مخاطب اول این درس سازنده، همۀ مجامع علمی، اعمّ از حوزه‌های علمیّه و دانشگاه‌ها، خصوصاً عالمان دینی که تصدّی امور مذهبی و اعتقادی مردم به دست آنان است می‌باشند.
    درس چهارم: اخلاق و تقوا
    علی «علیه‌السّلام» مظهر تقوا و مولای متّقیان است. سیرۀ او و تمام ابعاد زندگی او، بر مدار تقوا و اخلاق است و درس بزرگ او اخلاق‌مداری و پرهیزکاری است.
    در اندیشۀ علی «علیه‌السّلام»، پارسایی و تقوا، رأس و رییس اخلاق است: «التُّقی رییس الاخلاق» و اساساً همۀ سخنان انسان‌ساز و بیانات جامعه‌پرداز امیر مؤمنان «علیه‌السّلام»، درسِ اخلاق و تقوا است، چنانکه باید کتاب شریف «نهج‌البلاغه»، این برادر عظیم‌القدر قرآن کریم، را در یک کلمه، «تقوانامه» و یا «منشور اخلاق» بنامیم و از این جهت باید این کتاب حیات‌بخش و انسان‌ساز را در مرکز توجّهات خود قرار دهیم و از نور آن کتابِ روشنا بخش، برای تعالیِ اخلاق و ارتقاء تقوا و پارسایی در جامعۀ اسلامی، کمک و مدد بگیریم.
    درس پنجم: عدالت و دادگری
    علی، مظهر تمام‌نمای عدل و داد است و نام مبارک آن امام همام در طول تاریخ، همدوش عدالت و دادگری بوده و خواهد بود.
    در اندیشۀ آن حضرت، «عدالت»، شالوده‌ای است که جهان هستی بر آن استوار گشته است: «الْعَدْلُ أَسَاسٌ بِهِ قِوَامُ الْعَالَمِ» و بدین سبب، ترازویی که خداوند سبحان در میان خلق خود، نهاده است و آن را برای برپاداشتن حق، نصب فرموده، عدالت است: «إِنَّ الْعَدْلَ مِیزَانُ اللَّهِ الَّذِی وَضَعَهُ لِلْخَلْقِ وَ نَصَبَهُ لِإِقَامَهِ الْحَقِّ».
    امامِ عدالت‌خواهان، عدل و داد را سپر بلای حکومت‌ها و مایۀ اصلاح و سامان یافتن کار ملّت‌ها برمی‌شمارد: «الْعَدْلُ جُنَّهُ الدُّوَلِ» و «بِالْعَدْلِ تَصْلُحُ الرَّعِیَّهُ» و از این‌رو وجود مبارک خود را در این راه پر مخاطره و در آرزوی مقدّس تحکیم و استوارسازی و گسترش عدل، مصروف نموده و شهید راه عدالت و دادگری می‌شود.
    مخاطب اول این درس با اهمیّت در جامعۀ اسلامی، دستگاه عدلیّه و قوّۀ قضائیّه است و باید تعالیم روشن و مفصّل آن امام همام در این جهت، سرلوحۀ اندیشه و عمل تصمیم‌گیران و مجریان قضایی حکومت و جامعۀ اسلامی باشد.
    درس ششم: توجه به اقتصاد و معیشت مردم
    امیرمؤمنان «علیه‌السّلام» در دوران کوتاه حکومت و اِمارت خود، به این امر بسیار بااهمیّت، اهتمامی والا و بی‌نظیر داشته‌اند در حدّی که دستاورد برنامه‌های اقتصادی آن حضرت، برخورداری جامعه از رفاه اقتصادی و زندگی آبرومندانه بوده است: «مَا أَصْبَحَ بِالْکُوفَهِ أَحَدٌ إِلَّا نَاعِماً إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَهً لَیَأْکُلُ الْبُرَّ وَ یَجْلِسُ فِی الظِّلِّ وَ یَشْرَبُ مِنْ مَاءِ الْفُرَاتِ». در این بیان علوی، وضعیّت کوفۀ آن دوران، نمونه‌ای از عملکرد اقتصادی حکومتِ پیشوایِ اهل ایمان است که همۀ طبقات آن جامعه از حیث نیاز‌های اولیّۀ معیشتی همانند خوراک و نوشاک و مسکن، در رفاه و توسعه بوده‌اند.
    مخاطب اوّل این آموزۀ بزرگ، تصمیم‌گران و کارگزاران و متصدّیان حکومت و جامعۀ اسلامی هستند که باید با تعمّق و تدبّر در تعالیم آن حضرت و بکاربستن صادقانه و مجدّانۀ آن درس‌ها، پیروی خود از آن امام عظیم‌الشّأن را به منصۀ ظهور رسانند و حقّ مردم و جامعۀ اسلامی را در این باب، به درستی ادا نمایند و از چهرۀ جامعه‌ای که علی را امام و مقتدای خود می‌داند، رنگ زشت فقر و ننگ بزرگ محرومیّت و استضعاف را پاک نمایند.
    درس هفتم: بازگشت به قرآن
    و بالأخره در اندیشۀ امام علی «علیه‌السّلام»، قرآن کریم، حجّت خداوند بر آدمیان است: «حُجَّهُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِه‏» و از این‌رو آن حضرت، بر فهم عمیق آن کتاب جاودان مقدّس و نیز بر طلب درمان و بهبودی درد‌ها از آن کتاب شفابخش، فرمان می‌دهد: «تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُور» و به پیروان خود هشدار می‌دهد که مبادا دیگران در عمل به دستورات قرآن از شما پیشی بگیرند: «اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ، لَا یَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُمْ» و به ما می‌آموزد که بازگشت به قرآن، درمان‌کنندۀ درد‌های ما و سامان‌دهندۀ امور فردی و اجتماعی ماست: «ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ … أَلَا إِنَّ فِیهِ … دَوَاءَ دَائِکُمْ وَ نَظْمَ مَا بَیْنَکُم‏».
    این‌ها و بسی آموزه‌های بلند دیگر، درس‌های آموزگار جاوید بشریّت است که صاحب ولایت مطلقۀ الهیّه و جانشین بر حقّ و وصیّ و برادر رسول خدا «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» است.
    بی‌شک اگر این تعالیم آموزنده و سازنده، به کار گرفته شوند، صلاحِ دین و سدادِ دنیا و فلاحِ آخرت ما تأمین و تضمین خواهد شد و اوضاع فردی و اجتماعی ما سامان خواهد گرفت و باید همواره منتظر رحمت پروردگار مهربان باشیم؛ و اگر خدای ناکرده به این درس‌های بزرگ بی اعتنایی کرده و آن را با بی‌مهری، پایمالِ هوا‌ها و هوس‌ها و سستی‌های خود نماییم، دین و دنیا و آخرت ما تباه خواهد شد و باید همواره منتظر قهر و غلبۀ خداوند تعالی باشیم؛ چنانکه خود آن وجود گرامی، بدین مطلب، تصریح فرموده است: «نَاصِرُنَا وَ مُحِبُّنَا یَنْتَظِرُ الرَّحْمَهَ وَ عَدُوُّنَا وَ مُبْغِضُنَا یَنْتَظِرُ السَّطْوَه».
    از خداوند رحمان و رحیم، با تضرّع و ابتهال مسألت می‌کنیم و آن پروردگار مهربان را به حقّ امیرالمؤمنین «علیه‌السّلام» سوگند می‌دهیم که به همۀ ما توفیق عمل هرچه خالصانه‌تر و صادقانه‌تر و مُجدّانه‌تر به درس‌های علی «علیه‌السّلام» عنایت فرماید و ما را از برکات نعمتِ ولایت آن حضرت و فرزندان بزرگوارش، حضرات ائمّۀ هدی «علیهم‌السّلام»، همواره بهره‌مند و برخوردار فرماید. بِمنّه وکرَمه، انّه سَمیع الدُعاء و مُجیب الدَّعَوات.

متن پیام مؤسّس دهۀ غدیر حضرت آیت اللّه العظمی نظری خادم الشّریعه مدّ ظلّه بمناسبت چهاردهمین قرن شهادت مظلومانۀ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

    بسم اللّه الرحّمن الرحّیم
    الحمدللّه ربّ العالمین و الصّلوة و السّلام علی  سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین لا سّیما ابن عمّه و وزیره و خلیفته مولانا و مقتدانا علیّ بن ابی طالب7 و لعنة اللّه علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدّین
    قال اللّه تبارک و تعالی فی القرآن العظیم وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبين‏.
    با گرامیداشت آغاز چهاردهمین قرن شهادت مظلومانۀ مولا و مقتدایمان عمود الدّین،امام مبین، امیر المؤمنین علیه افضل صلوات المصلّین مطالبی را به عموم طالبان حقّ و معرفت خاصّه اهل ایمان و صائمین در ماه مبارک رمضان، عبادت کنندگان و قائمین لیالی قدر و مستغفرین بالا سحار تذکّر می دهم و برای همه توفیقات بیشتر و درک فیوضات الهی را در این لیالی و ایّام پر فوز و فیض مسئلت دارم.
    1-  جهان وجود هدفمند آفریده شد. صاحب و خالق دارد و خلقت، حکیمانه و دارای اسرار و رموز پنهان و آشکار است، بشر اشرف و برتر از دیگر موجودات هست چون روح و عقل دارد و بر همین اساس مکلّف است. ازلی نبود لیکن ابدیّت دارد، حال که انسان تکلیف و ابدیّت دارد چه باید بکند؟
    2- هدایت، اعّم از تکوینی و تشریعی بالاترینِ نعم برای عالم هستی و بخصوص نوع انسان است که نفوس آماده و عقول مستعدّه را به بلوغ و رشد و تکامل عقلانی و رحمانی می رساند که اوج آن عبادت و بندگی است، غایة التّعظیم فی قبال غایة العظیم. یعنی بی نهایت کوچکی کردن در مقابل بی نهایت بزرگ که خدای تبارک و تعالی می باشد.
    3- بر اساس مشیّت بالغۀ الهیّه، شرایع آسمانی که اکمل و اتمّ آن اسلام است و کتب نازله که عالیترین و جامع ترین آن قرآن اعظم است، اسباب هدایت بشر می باشد. پیامبران واسطۀ فیض بین خالق و مخلوق و کتب آسمانی منشور زندگانی سعادتمندانۀ بشر تا دامنۀ قیامت اند.
    البتّه باید دانست در بساط هدایت و ارشاد الهی جبر و تحمیلی در کار نیست. باید عقیده و ایمان بر اساس اختیار و درک و فهم انسان باشد لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ.
    4- تکمیل و ادامۀ هدایت که اعظم النّعم است پس از ارسال رسل و انزال کتب خاصّه بعد از خاتمیّت هادی امم، نبیّ اعظم، رسول مکرّم9 بر عهده امام علیه السلام به عنوان حافظ  دین و عهده دار حراست و صیانت از احکام نازلۀ واصله می باشد.
    و از همین جاست که اهمیّت ابلاغ تاریخی و جهان شمول روز غدیر با فرمان يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه‏ روشن و معلوم می گردد
    5- اسباب بندگی و تقرّب الی اللّه سه چیز است مکتب، اسلام. کتاب بندگی و زندگی، قرآن مجید. معلّمین مکتب خداشناسی و توحید و کرامت انسانی، چهارده نور پاک، محمّد و آل محمّد:.
    خدا خدائی داشت  و دارد. جهان هستی را برای زیست و زندگانی بشر آماده  و مهّیا نمود و اسباب هدایت و رشد و تکامل مادّی و معنوی انسان را نیز فراهم کرد. اینجاست که بشر باید پس از شناخت خود و خدا، او را ستایش و بندگی کند تا به قلّۀ رفیع سعادت و کمال نائل گردد ولی متأسّفانه وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ.
    با این وصف، عمل به اصول اعتقادی و اعتدالیِ اختیاری و تبعیّت از  اساس شریعت و دین، برای همگان امری لازم و ضروری است.
    اینک پس از بیان مختصر این مطالب که مربوط به مباحث کلامیِ استدلالیِ برهانیِ توحیدی است و بشر را به خودشناسی و وظیفه شناسی و در نهایت خدا شناسی و خدا باوری و خدابینی می رساند معروض می دارد:
    بیست ویکم ماه مبارک رمضان امسال مصادف است با هزار و چهارصدمین سال شهادت جانسوز و جهانسوز عدل محض، خیر محض، صدق محض، شجاعت محض، برکت محض، استاد جبرئیل امین، وصیّ و جانشین بلافصل خاتم النّبییّن، کفوّ کریم اوّلین شهیدۀ راه ولایت سیّدة نساء العالمین، اب السّبطین، عمود الدّین، سیّد الوصیّین، امین ربّ العالمین، خیر المؤمنین، سیّد الصّدّیقین، باب حکمة ربّ العالمین، ابی الائمّه، خلیل النبّوة، المخصوص بالاخّوه، مولانا و مولی العالمین، اسد اللّه الغالب، علیّ بن ابی طالب امیر المؤمنین علیه و علیٰ  ابنائه الکرام الائمّه المعصومین افضل صلوات اللّه الملک الحقّ المبین.
    وظیفۀ عمومی و همگانی همۀ ارادتمندان و دلباختگان به ساحت عرشی آن پیشوای عدالت گستر و مظلوم تاریخ آنست که جدیّت  نمایند و در تعظیم شعائر علوی در سراسر عالم بویژه در این مملکتی که مهد تشیّع و کانون شیعیان و محور موالیان آن حضرت است از هیچ همّتی دریغ ننمایند.
    آغاز چهاردهمین قرن شهادت مظلومانۀ امیرمؤمنان علیه السلام فرصت بسیار مناسب و مغتنمی است برای همۀ ما از علماء و حوزوبان، فرهیختگان و دانشگاهیان، نویسندگان و گویندگان، شعراء و مادحین، بازاریان و خیّرین، اهل ذوق و سلیفه، متولّیان امور فرهنگی و ارباب جرائد و اصحاب رسانه بویژه صدا و سیما گرفته تا دولتمردان  و دست اندر کاران و همۀ مسئولین محترم نظام اسلامی، که روح ارادت و پیروی خویش را از مولای متّقیان و امام مظلوم خود، به منصۀ ظهور و بروز برسانیم و در نشر و بسط فرهنگ غنّی و  متعالی علوی، به قدر وسع  و همّت ومسئولیّت خود قیام و اقدام نمائیم.
    ترویج حقانّیت و دفاع از مظلومیّت مولای نشأتین امیر عالمین علی علیه السلام شناسنامه هر شیعه و سبب نجات درسکرات مرگ و اسباب فوز در عالم رستاخیز است. پناه ببریم، توسّل پیدا کنیم دل بدهیم، وقت صرف کنیم، خود را بیمه کنیم، عِرق توحیدی،نبوی، علوی، فاطمی، حسنی، حسینی، سجادی، باقری، جعفری، رضوی، تقوی، نقوی، عسکری و مهدوی خود را بروز دهیم و در سفینۀ فلاح و صلاح و خیر و برکت که ناخدای آن در دنیا و آخرت علیّ عالی اعلا است، قرار بگیریم.
    عزیزان و بزرگواران؛ می دانید که امروز، جهان دچار تضادّ و اختلاف فکری و فیزیکی و آبستن حوادث و فتن آخر الزّمان است غیر از درِ خانۀ حلاّل مشکلات امیرالمؤمنین راه دیگری نیست. راهی که پیامبر گرامی و نبیّ نور و رحمت (به نقل علماء فریقین) با بیان راهگشای عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّیٰ يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ يَوْمَ الْقِيَامَة، مسیر سعادت امّت اسلامی را برای بعد از رحلتشان معلوم و معیّن فرمود.
    علم علیّ در قالب نهج البلاغه و اخلاق و بزرگواری علّی در سیرۀ زندگانی نورانی آن حضرت و عدالت مداری علّی در دوران حکومت او برای همه و همیشۀ تاریخ مشعلی فروزان و درس زندگی است.
    فرهنگ غنّی علوی در دنیای پر غوغای امروز ظرفیّت بسط قسط و عدالت و رواج اخلاق وحرّیّت را دارد و می تواند زندگی سعادتمندانۀ انسانها را تضمین نماید.
    در اثبات این مدّعیٰ  اگر از بیانات و تألیفات قَیِّم و ماندگار علمای بزرگ شیعه در طول چهارده قرن گذشته پیرامون شخصّیت بی بدیل علی ابن ابیطالب، این چهرۀ دوّم جهان اسلام پس از مقام عظما و والای رسول اللّه9 بگذریم و از کتب مناقب و فضائل و بیان سیره و منش علیّ7در تألیفات ارزشمند علمای بزرگ اهل سنّت در قرون متمادی نیز چشم پوشی نمائیم، تنها گفته ها و قضاوت ها و نوشته های اندیشمندان و دانشمندان غیر مسلمان کافیست که افکار حق جویان عالم را به خود جلب نماید و در آنها تحوّل عمیق فکری و رفتاری به وجود آورد.
    علی دوستان در سراسر عالم، مردم شریف ایران، خاصّه اهالی طبرستان، سارویهای ولایتمدار و فهیم:
    دل و فکر و ذهن خود و خانواده و ملّت و مملکت را به رشتۀ مودّت و ولایت و امامت علیّ و آل علیّپیوند بزنیم و از اقیانوس بی کران معارف والای علوی بهره ها ببریم و دیگران را نیز بهره مند نمائیم.
    از باب وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ فرصت را مغتنم شمرده عرض می نمایم: از بدو نوکری و چاکریم به آستان همایونی امام عصر7 که بیش از هشتاد سال میگذرد سعی نمودم حتی المقدور مسیر ترویج و تبلیغ و خیر و  خدمت و صداقت را درپیش گیریم و چیز دیگری را به توفیق و فضل الهی تصورنکنم  نه مالاً ونه مقاماً. همّ و سعی و کوشش و تلاش و جدّیتم در حدّ وسع و توان، عظمت اسلام و کیان و عزّت ملّت اسلام بود. در دِه و شهر و در جمع عام و خاصّ. بحمداللّه با اعتقاد و اعتماد شما مردم نجیب و شریف مازندران، خاصّه ساری و عشایر سوادکوه به حقیر، توانستم یادگاریهای خوبی را به عنوان زاد و توشۀ آخرت و توفیقات نشأتین خود نشر و بسط دهم.
    دهۀ با عظمت غدیر که الحمدللّه جهانی شده است .روضۀ با برکت، دو ماه فاطمیّه که به تعطیلی روز شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها در این کشور فاطمی منجرّ شد. جلسات نورانیِ عزاداری صبح های محرّم و صفر تا شهادت امام حسن عسکری7بیش از دو ماه. برپائی جشنهای نیمۀ شعبان و جلسات درس امامت از زمان طاغوت. جلسۀ تفسیر و مراسم  لیالی با برکات قدر در مسجد جامع ساری که بیش از نیم قرن سابقه دارد. خاصّه دسته روی ایّام شهادت همۀ ائمّه:در ساری، طبق تاکید استاد بزرگوارم مرحوم آیت اللّه العظمی بروجردی اعلی اللّه مقامه که می فرمودند برای شهادت کلّ ائمّه دسته روی داشته باشید. و دیگر خدمات و وظایفی که با تأیید ات خداوند متعال و کمک و همراهی شما مردم توانستیم انجام دهیم. بحمداللّه همۀ اینها توفیقات بزرگی بود که نصیب شد و باید در بقاء و ادامۀ این امور همه کوشا باشیم.
    و انشاء اللّه تعالی از امسال که طلیعۀ چهاردهمین قرن شهادت مولای مظلومان امیرالمؤمنین علیه السلام است، سنّت حسنۀ دسته روی عصر بیست و یکم ماه مبارک رمضان را برپا نمائید در ده و شهر و  کوچه و بازار و…  همۀ هیئت ها و دسته جات عزیز و بزرگوار بیرون بیایند و مودّت و ارادت قلبی و آباء و اجدادی خویش، به علیّ علیه السلام را به جهانیان نشان دهند.
    در حال حاضر با توجّه به اینکه در بستر کسالت و نقاهت و بیماری هستم و از همۀ اهل ایمان در این ایّام و لیالی با برکات ملتمس دعای مخصوص می باشم، توقّع دارم:
    به عنوان توسّل و بمنظور برون رفت از مشکلات جهانی و رفع نگرانی و پریشانی از  مجامع اسلامی بخصوص جهان تشیّع و اصلاح و حّل مشکلات اقتصادی و معیشتی این مملکت که با توطئه و کینه ی دشمنان مکّار بر مردم وکشور ما تحمیل شده است و برآورده  شدن حوائج و دفع آفات و شرور و فِتَن، در عصر روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان، روز شهادت جانسوز و مظلومانۀ ولید کعبه و شهید مسجد کوفه همه بیرون بیائید و تعظیم شعائر نمائید.
    و هم نوا با نوحۀ و نیاحۀ صاحب عزای این مصیبت عظمی امام زمان اروحنا فداه در قالب دسته جات و هیئات عزاداری با لباس سیاه و با زبان روزه سر زنان و سینه زنان صدای وای علی کشته شد را با ملائک آسمانها و ساکنین ملأ اعلی فریاد بزنید.
    و با ذکر علیّ و یاد علیّ و توجّه به علیّ و گریۀ بر مظلومیّت علیّ و اظهار  برائت و بیزاری از دشمنان علیّ و آل علیّ:، در نزول خیرات و برکات و دفع و رفع بلا و بلّیات ارضی و سماوی دخیل و سهیم باشید.
    و با احیاء و استمرار سنّت حسنه و بسیار پر ارزش و ثواب ضیافت افطار، به نام نامی اب الارامل و الایتام، پناه و ملجأ مستمندان و درماندگان، مولای متقیّان علیّ علیه السلام در ده و شهر و مساجد و تکایا و منازل و … و پذیرائی از روزه داران و عزاداران و ضعفاء و فقراء و نیازمندان، اموات و ذوی الحقوق و نیاکان خود را سرِ سفرۀ با کرامت و رحمت بار امیر غدیر مهمان و متنعّم سازید و خیر و برکت و سعادت و سلامت و عاقبت بخیری خود و نسل و ذرّیۀ خود را تضمین نمائید.
    و در این مقطع چهاردهمین قرن شهادت مولای کائنات و امیرمؤمنان، با این حرکت عظیم خود جوش و گسترده و شکوهمند و معنوی، فصل نوینی را در احیای امر مقدّس امامت و ولایت امیر المؤمنین علیه السلام رقم بزنید وحرکت موّاج و پرافتخاری را در حمایت و اشاعۀ فرهنگ غنّی و رحمت گستر و سعادت قرین علوی برای عالمیان و همه ره جویان و رهپویان باب مدینۀ علم نبوی، امام المتّقین، امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام ایجاد و متبلور سازید.
    بار الها دین و ملّت و مملکت و امنیّت و حیثیّت و آرامش و آسایش و رفاه و مودّت و محبّت و حسن ختام را به حقّ امیرالمؤمنین و به برکت لیالی قداست بار قدر برای همۀ ما، تقدیر بفرما. عبادات و مناجات و احیاء را در پرتو اعمال مقبوله و دعای مستجابۀ سرّ مستودع الهی امام زمان روحی فداه قبول و موجب عزّت دنیا و ذخیرۀ قبر و قیامت ما، قرار بده بمنّک و کرمک یا ارحم الرّاحمین. و السّلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته.

بیستم رمضان المبارک 1440

الاقل عبدالله نظری خادم الشریعه

پیام حامی شعائر علوی حضرت آیت الله علوی بروجردی مدظله به مناسبت یکهزار و چهارصدمین سال شهادت امیر المؤمنین صلوات الله علیه

    بسم الله الرحمن الرحیم
    بیست و یکم ماه مبارک رمضان امسال برابر است با یکهزار و چهارصدمین سال شهادت امیرالمؤمنین ولی المتقین قائد الغرعز المعحجلین علی بن ابیطالب «علیهما افضل صلوات الملک المنان» و دقیقاً با رسیدن این روز چهارده قرن از زمانی می گذرد که این بزرگمرد تاریخ اسلام که پیامبر گرامی اسلام «صلی الله علیه وآله وسلم» با خطاب “انت میزان الاعمال” او را اسوه و الگوی جاودانه انسان مسلمان و واجد همۀ فضیلت های الهی و انسانی قرار داد. فرق سرش را در حال نماز و در مسجد، که برپائی این هر دو وامدار تلاش ها و مجاهدات او بود شکافتند و شخصیتی که تنها یک حرکت او در جنگ احزاب بر همۀ عبادات جن و انس فضیلت یافت، غریبانه و مظلومانه رخ در نقاب خاک کشید.
    واین غربت و مظلومیت که سابقه در دوران بیست و پنج ساله خانه نشینی او داشت، و حتی در دوران خلافتی که با اصرار مردم بر عهدۀ او قرار گرفت هرگز رهایش نکرد؛ در سطحی وسیع تر بعد از شهادت جانسوزش بر سر او و فرزندان و همۀدلباختگانش سایه افکند، و سوگمندانه هنوز پس از گذشت چهارده قرن از سایه این مظلومیت چیزی کاسته نشده است.
    در روز عاشورا و در میدان کربلا فرزند والا شأن او امام حسین بن علی سید الشهداء «علیه افضل الصلوۀ والسلام» را تنها به جرم بغض و کینه ای که از پدر بر دل داشتند محکوم به مرگ کردند، و این محکومیت همۀ اصحاب و همراهان و برادران و فرزندان او را شامل شد.
    و بعدها خلافت و حکومت اسلامی متجاوز از شصت سال لعن و بدگوئی و برائت از او را به صورت رسمی بر سر منبرها و از حلقوم خطبای جمعه فریاد زد و بیزاری از او به شعار رسمی حکومت اسلامی بدل شد. دورانی سیاه که لکه ننگی بر دامن تاریخ ماست و یادآور تلاش نیروهای حاکم بر جامعه اسلامی بر محکومیت همۀ ارزش ها و اصالت هائی که رسالت مبارک پیامبر گرامی برای جامعه منحط جاهلی به ارمغان آورد و حتی تلاش های مثل عمر بن عبدالعزیز در زدودن این ننگ از دامان جامعه با موفقیت قرین نبود.
    نام علی و یادآوری و بیان فضیلت های او حتی از زبان پیامبر «صلی الله علیه وآله وسلم» و انتساب به او و عشق به او سالیان سال جرمی نابخشودنی به حساب می آمد که تنها جزایش مرگ بود و حتی بعد از سلطۀ آل امیه که تجلی دوباره جاهلیت در لباس اسلام بود، آل عباس نیز تندتر از سلف خود  بر این رویه پای فشردند و محکومیت علی بن ابیطالب و برائت از او در گفته و عمل، همچنان رسم نا مبارک حاکمیت و سلطه در جامعه اسلامی ماند.
    و اسفناک آنکه این رویۀ نامیمون حتی تا روزگار ما ادامه یافته است و کشتار و قتل عام های پیروان علی«علیه السلام» حتی تا دوران معاصر و عصر خلافت عثمانی، دل هر انسان منصفی را به درد می آورد.
    هنوز در مکتب ارباب تکفیر نام علی جرمی است که جز قتل و کشتار جزائی ندارد و در حوادث سوریه، عراق، پاکستان و افغانستان نشان آن را بسیار برجسته می بینیم.
    وتا آنجا که دلباختگان علی«علیه السلام»  همچون حجر بن عدی بعد از نزدیک به چهارده قرن هنوز برای عشق و محبت او هزینه می دهند و کسانی که بغض علی و آل او را در دل دارند، مزار مطهر او و همراهانش را در مرج عذرا، مورد تعرض و تخریب قرار می دهند.
    و این رنجنامه تاریخ ما، تا به امروز است. و سایه این مظلومیت در تاریخ آنچنان بلند است که دل غیر مسلمانان را به درد می آورد و مانند جرج جرداق به دفاع از نام و یاد او و در پاسخ به بغض و کینۀ معاندان “صوت الالعدالۀالانسانیۀ” را می نویسد و وجدان انسانی را در مورد او به داوری می خواند.
    آری، خورشید را که نمی توان در پس پرده های کینه و بغض و بی مهری از نظرها پنهان نمود، و نور قابل پای  مالی نیست و پایمال نور اگر نیکو بنگرد، خود پامال نور است.
    و به گفتۀخلیل بن احمد: “هر چند دوستان و دلباختگان او از بیم سرکوب و مجازات از بیان فضائل او دم فرو بستند؛ و دشمنان و معاندان با پشتوانه قدرت و حاکمیت، تلاش در منع از گسترش فضائل او داشتند، اما علیرغم همۀ این بی مهری ها، و بی انصافی ها و ترس ها، فضائل و مکارم او شرق و غرب عالم را فرا گرفت”.
    و اینک سؤالی مطرح است، آیا گذشت هزار و چهارصد سال از شهادت مظلومانه این شخصیت عظیم، کافی نیست که جامعه اسلامی در مورد او، به قضاوتی تازه بنشیند و محکومیتی را که تاریخ ظالمانه بر حضرتش تحمیل کرده است، مورد تجدید نظر قرار دهد، و به ارزیابی دوباره جرم و یا جرائمی بپردازد که در طول تاریخ به محکومیت او و آل او و پیروان و دلباختگان او منجر شده است؟
    ما که در درازای تاریخ قرائت های گوناگون  از اسلام را از زبان هر کس و ناکس شنیده ایم و هر ادعائی را در تبیین قرآن و سنت نبوی شریف، مورد توجه و یا قبول قرار داده ایم؛ یک بار هم اسلام  و وحی و قرآن را با برداشت و قرائت او، که به اعتراف دوست و دشمن نزدیک ترین و همراه ترین و پیوسته ترین شخص به نبی گرامی اسلام بوده است بشنویم و سخن او و نهج البلاغه او و معارف عرضه شده، به وسیله ائمه هداه از آل او را نیز در کنار سایر گفته ها و قرائت ها مورد توجه قرار دهیم، و در این مسیر تنها از عقل، انصاف و وجدان داوری بخواهیم؟
    و نیز ما و همۀ کسانی که به امامت و ولاء او باور داریم و عشق او را نسلاً بعد نسل در دل و جان خود جای داده ایم قدری فراتر از شیعۀ جغرافیائی او، گام برداریم و اضافه بر محبت او، که خود سرمایه ای عظیم و موهبتی بزرگ از جانب مبدأ هستی است قدری رنگ و بوی آن وجود مطهر را در عینیت زندگانی فردی و اجتماعی خود برجسته کنیم و در برابر آنها که در مقام قضاوت بر معیارها و اصالت  ها جدا از ادعاها و لاف زدن  های ظاهری تکیه ندارند نمونه  ای غینی از عدل او و از فضائل اخلاقی و مکارمی که آن بزرگ مرد در تمام زندگی پربرکتش ذره ای از آن عدول نکرد و قدمی در مسیر خلاف آن برنداشت، در زندگی فردی و اجتماعی خویش متجلی سازیم، شاید بتوانیم ذره ای از بار این مظلومیت سنگین را از چهره او و خاندان او بزدائیم و تجلی عینی راه و روش او در عرصه معالم وحی باشیم.
    و چه بجاست که همۀ جامعه اسلامی با هر تفکر بعد از گذشت این همه سال از شهادت مظلومانه  اش به پیشگاه مقدس او و نیز پیشگاه مولی و مراد و محبوب او حضرت خاتم النبیین «صلی الله علیه وآله وسلم» و در نهایت به پیشگاه خداوند خالق علی و منت گذارنده بر همۀ هستی به خلق او، عذر تقصیر بیاوریم که در شناخت او کوتاهی کردیم و از فرصت درک راه و مشی او، غافل ماندیم. و ندانستیم که اگر علی و فاطمه «سلام الله علیهما» و فرزندان مظلوم و عرضة آنان از معرفت دینی را از اسلام جدا کنیم، چه چیزی برای جامعه اسلامی باقی خواهد ماند.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

محمد جواد علوی بروجردی

14 رمضان المبارک1440

پیام مدافع حریم امامت ، حضرت آیت الله حاج سید علی حسینی میلانی دام ظله

    بسم الله الرحمن الرحیم
    الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه و اشرف بریته محمد و آله الطاهرین
    یکی از سنّتهای متداول در همه ملتها ، ادیان و مذاهب این است که برای گرامیداشت شخصیتهای برجستۀ خود مجالسی برپا می کنند تا در اثر آن یاد و نام ایشان جاودانه بماند . به طور عمده این مجالس به مناسبت اولین سالگرد و یا پس از گذشت یک قرن یا بیش از این ، از ولادت یا وفات این افراد برگزار می گردد .
    امسال ، سال 1440 قمری است و چنین سالی ما را به یاد گذشت 14 قرن از شهادت حضرت علی علیه السلام می اندازد . و چه کسی شایسته تر از امیرالمؤمنین علیه السلام است برای برگزاری چنین مجالس یادبودی که در آن به شخصیت و جایگاه حضرت پرداخته شود .
    امیرالمؤمنین علیه السلام در دل کعبه به دنیا آمد و در مسجد کوفه ، در ماه مبارک رمضان و در شبهای قدر و در حین اقامه نماز به شهادت رسید ، و این فضیلت منحصر به حضرت است که در کعبه به دنیا آمد و در محراب مسجد کوفه به شهادت رسید .
    اما این تنها فضیلت منحصر به ایشان نیست . حضرت به فضائل و مناقبی متفرد است که احدی از صحابه رسول خداصلی الله علیه وآله ، بلکه احدی از پیامبران قبل با او در این خصوص مشارکت ندارد . به همین دلیل امیرالمومنین علیه السلام بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله افضل خلائق از اولین و آخرین است .
    یکی از ویژگی های حضرت این بود که برادر رسول خدا صلی الله علیه وآله بود. رسول خدا هنگامی که بین مسلمانان در دو نوبت در مکه ومدینه عقد اخوت برقرار نمود ، از میان همه صحابه ، علی علیه السلام را به عنوان برادر خویش انتخاب نمود ، بلکه به حکم آیۀ مباهله نفس رسول خدا است که این نشان میدهد ایشان نزدیکترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه وآله و عزیزترین مردم نزد آن حضرت بوده است .
    یکی دیگر از فضائل منحصر به حضرت این است که ، ایشان داناترین فرد است بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله پیامبر اسلام که خود شهر علم بود علی علیه السلام را باب مدینه علم معرفی کردند و به همین دلیل بود که حضرت بارها فرمودند : «سلونی قبل ان تفقدونی» این صفت نیز از صفات مهم حضرت بود که در آن به نهایت کمال رسیده است .
    و همین طور شجاعت حضرت ؛ او کسی است که اسلام به شمشیر او قامت راست کرد و در همه وقایع و اتفاقات او بود که پرچم جهاد پیامبر اسلام را به دوش میکشید .
    امیرالمومنین علیه السلام هیچگاه از میدان جهاد نگریخت ، حال آنکه آنگونه که در تاریخ و سیره ثبت است ، دیگر از صحابه بارها از میدان نبرد فرار کردند .
    از دیگر ویژگیهایی که حضرت به واسطه آن از دیگر صحابه و اطرافیان پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله ممتاز می شوند ، نسب آن حضرت است و اینکه ایشان همسری همچون فاطمه زهرا علیهاالسلام و فرزندانی همچون حسنین علیهماالسلام داشتند که سروران جوانان اهل بهشت هستند .
    از دیگر ویژگیها و امتیازات منحصر به حضرت در مقایسه با سایر صحابه این است که ، ایشان دارای فضائل و کمالاتی بود که آیات متعدد در مورد آنها نازل گردید و احادیث فراوان از رسول خداصلی الله علیه وآله در مورد آن صادر شده است .
    از جمله این احادیث قطعی که همه مسلمانان بر صدور آن از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله اتفاق نظر دارند و با اسانید صحیحه در کتب ایشان آمده است حدیث غدیر است .
    امیرالمؤمنین علیه السلام شخصیت اول اسلام و مسلمین بعد از رسول خدا بود و این موجب می شد که پیامبر ، ایشان را وصی خود قرار داده و جانشین خود نماید و امت را امر کند تا در تمام امور دینی و دنیوی خود به حضرت رجوع کنند و فرمود : « مَنْ‏ كُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَهَذَا عَلِيٌ‏ مَوْلَاه‏ » ؛ لذا بر امت اسلام واجب است که ایشان را امام خود قرار داده ، و در تمام شئون زندگی به حضرت اقتدا کنند و همه اوامر و نواهی حضرت را اطاعت نمایند .
    بنابراین فضائل و مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام و آثار علمی و سیره عملی حضرت ، او را اشرف خلایق بعد از رسول خدا ص و خلیفه بر حق حضرت قرار داده است که همه مسلمانان و بلکه سایر مردم از امتهای مختلف را بر محبت حضرت مجتمع گردانده است .
    بر هر شیعه های در هر مکانی لازم است که ، یاد امیرالمؤمنین ع را زنده نگه دارد و مخصوصاً امسال که هزار و چهار صد سال از شهادت حضرت میگذرد مجالس باشکوه و بزرگ بر قرار کنند و در این مجالس ، فضائل ، مناقب و خصائص و دلائل امامت ونیز مظلومیت حضرت را ، بیان نمایند که این خود احیاء امرشان و از جملۀ تعظیم شعائر است ، و خداوند متعال می فرماید : « وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب‏ » (حج /32)

و السلام علی اخواننا المومنین

و رحمة الله و برکاته

علی الحسینی

المیلانی

1440ق