روایت روزنامه جوان از یکی از کتاب های حجت الاسلام والمسلمین امیری سوادکوهی

نظري بر يادنامه تاريخي و نوانتشار آيت‌الله العظمي سيد محمدباقر موحد ابطحي
روايتي از انقلاب در«اقليد»

    عالم رباني و مربي خدوم، مرحوم آيت‌الله العظمي حاج سيد محمدباقر ابطحي(قده)، از شخصيت‌هاي محقق و مبارز روحاني در دوران معاصر به شمار مي‌رود. او علاوه بر تمامي ملكات اخلاقي و عملي، از پيشگامان انقلاب در استان فارس بود كه نقشي مؤثر وكم‌بديل در هدايت نهضت اسلامي در اين مناطق داشت. اسناد زندگي آن شخصيت والامقام ازجمله اسناد ساواك، نمايانگر نقش تاريخي آن بزرگوار در ساماندهي حركت‌هاي انقلابي در آن سامان است. يادماني كه در معرفي آن سخن مي‌رود، علاوه بر تبيين شخصيت علمي، اخلاقي و خدماتي آيت‌الله موحد ابطحي، فصلي درباره انقلاب در استان فارس و شهرستان اقليد دارد كه مي‌تواند خوانشي از جريان نهضت در آن سامان تلقي شود. آقاي محمد اميري سوادكوهي تدوينگر اين دفتر در ديباچه آن آورده است:
«يكي از عالي‌ترين و مهم‌ترين نعمت‌هاي الهي كه بر بشريت عنايت شده و وسيله‌ هدايت آنها به سوي نظم و كمالات انساني به‌شمار مي‌رود، موهبت شريعت است، كه خداي متعال با نزول قرآن كريم بر خاتم پيامبران، نعمت ارشاد بشريت را تكميل و به‌وسيله‌ دو نقل گرانسنگ قرآن و عترت، حجّت را بر همگان به اتمام رسانيد و در عصر غيبت كبراي ولي دوران، فقهاي دين را از ناحيه‌ مقدسه، به عنوان مرجع شرعي و ملجأ ديني جامعه معرفي نموده: و أما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواه حديثنا فانهم حجّتي عليكم و انّا حجه الله. فقها و علما در امتداد باب مدينه العلم نبوي، پناهگاه و محلّ رجوع ايتام آل محمّد (ع) بوده و هستند كه اقتدار و عظمت آنان چنان است كه در مبارزه‌ با يزيديان عصر و فتواي جهاد بر عليه آنان، مرجعيت شيعه به عنوان فصل‌الخطاب، پناهگاهي براي تمامي اديان و مذاهب رخ عيان نموده و صلابت كلام مرجعيت شيعي، كليسا‌ها و كنيسه‌ها و حتي جوامع علمي اهل تسنن و غير مسلمان را به اقرار و خضوع واداشته و مي‌دارد. عالمان دين گنج‌هاي گرانبهايي هستند كه اميرمؤمنان علي (ع) در وصفشان فرمودند:
    العلماء بالقون ما بقي الدهر اعيانهم مفقوده و امثالهم في القلوب موجوده؛ «علما تا دنيا برقرار است زنده‌اند. بدن‌هايشان گرچه در زمين پنهان، اما ياد آنان در دل‌ها هميشه زنده است.» آن امام همام در بخشي ديگر، اين بزرگان را اينگونه توصيف نموده است:
    و صبحوا الدّنيا بأبدان ارواحها معلقه بالمحل الاعلي اولئك خلفاء‌الله في أرضه و الدّعاه الي دينه، آه آه. . . شوقاً الي رؤيتهم؛ «در دنيا با بدن‌هايي زندگي مي‌كنند كه ارواحشان به جهان بالا پيوند خورده است. آنان جانشينان خدا در زمين و دعوت‌كنندگان مردم به دين خدايند، آه آه. . . . چه سخت اشتياق ديدارشان را دارم.»
    مؤلف اثر در بخشي ديگر از مقدمه خويش، شخصيت آيت‌الله موحد ابطحي را اينگونه تصوير و سير گردآوري يادمان را بدين شكل شرح داده است:
    «در اين نوشتار از فقيهي سخن به ميان مي‌آوريم كه نزديك به يك قرن، غواص اقيانوس بي‌كران فقه آل محمّد (ع) و شاگرد برجسته‌ دانشگاه امام صادق (ع) بود. از بزرگ محدثي سخن مي‌گوييم كه شكافنده‌ مناقب خزائن علم الهي در عوالم العلوم و معادن حكمت الهي در صحيفه‌هاي آل الله بود كه رداي باعظمت مجلسي زمان را بر قامت با جلال و شكوهش بر تن كرد. از دلباخته‌ امام عصر و زماني قلمفرسايي مي‌كنيم كه جز راه او و كوبيدن درب معرفت و محبت موعود امم، راه ديگري را نپيموده و از هيچ كس غير از امام زمان (ارواحنافداه) دم نزد و رنگ نگرفت. همه و همه‌ وجودش را حجت بن الحسن (ارواحنافداه) پر كرده بود. آن چنان كه گويي نام و ياد امام زمان (ارواحنافداه) با گوشت و خونش عجين گشته، جز از او سخن نگفت و راهي جز راه او نپيمود. از فقيه عاملي سخن مي‌گوييم كه فقه را در عمل به اجتهاد تاريخ رسانيد و درس خارج فقهش را با دست‌هاي پينه‌بسته‌ در كمك به ايتام و محرومان به كرسي نشانيد تا آنجا كه در اين راه يك چشم خود را فداي جانان كرد.
    از شيخ بهايي عصر سخن مي‌گوييم كه نه تنها معمار شخصيت‌هاي مطرح علمي امروز بود، بلكه طرح‌هاي ماندگار حرم تا مسجد مقدس جمكران، آستان مطهر سلطانعلي بن محمّد‌الباقر(ع)، گنبد امام‌زاده سيد محمّد كافتر، تونل با شكوه ابا‌صالح‌المهدي(ع) در اقليد و مراكز مهم علمي بلاد اسلامي را از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب ايران اسلامي به يادگار گذارد. از عارف زاهدي سخن مي‌گوييم كه زهد را در جيره‌‌خواري امام عصر ارواحنافداه و عرفان را در معرفت و مودّت مولايش و اشك بر مظلوميت مادر مظلومه‌اش حضرت زهرا(س) به رخ مدعيان كشانيد و ملجأ و پناهگاهي براي اهل دل و معنا بود. چشمانش نهر زلال هميشه جاري بود كه در فراق و محبت امام زمانش مي‌جوشيد و در وصف جمالش مي‌خروشيد و در شعاع جانان رخ عيان مي‌كرد. تبيين زواياي زندگاني چنين شخصيت باعظمتي كه با اخلاص و عمل خود سرباز حقيقي مولايش امام زمان (ارواحنافداه) به‌شمار مي‌رفت، گرچه قدم نهادن در اين وادي بسيار سخت و دشوار است و قلم از بيان آن ناتوان و سطرها از تحمل درك حقيقت آن عاجزند. . . ولكن از ايشان آموختيم:
    آب دريا را اگر نتوان كشيد
    هم به قدر تشنگي بايد چشيد
    به‌راستي اگر 40 روز اخلاص موجب مي‌شود كه چشمه‌هاي جوشان حكمت از قلب آدمي بر زبان جاري شود، بي‌شك، قريب يك قرن اخلاص در عمل، معجزه‌اي در پي دارد كه خورشيد حقيقت وجود آدمي را در ميان همه سياه‌نمايي‌ها و بي‌مهري‌ها درخشان و متلألي مي‌سازد و بيان سيره‌ عملي مرحوم علامه آيت‌الله العظمي آقاي حاج سيدمحمّدباقر موحدابطحي‌اصفهاني (قدس‌سره)، به ما ياد‌آور مي‌شود كه در عصر غبار‌آلودي كه شياطين در پي احياي بتكده‌هاي هوي و هوس خويش هستند، مي‌توان ابراهيمي زيست و با گنجينه‌ اخلاص، علم و عمل، در شعاع جانان حركت كرد و رداي پرشكوه علامه مجلسي‌ها و شيخ‌بهايي‌ها و مقدس‌اردبيلي‌ها را بر تن نمود و كيمياي بندگي را به رخ عرشيان و فرشيان كشيد.
    در اين مجموعه سعي بر آن است كه بتوانيم در آستانه‌ فرا رسيدن دوّمين سال عروج ملكوتي آن عزيز راحل، به گوشه‌اي از ابعاد زندگاني آن دلباخته‌ امام زمان (ارواحنافداه) بپردازيم و خصوصيات و ويژگي‌هاي علمي و اخلاقي ايشان را شرح و آن را مؤيد منش مهدوي و پيامبر گونه‌شان قرار دهيم و در تبيين سيره‌ علمي، اخلاقي و اجتماعي ايشان، خاطرات معظم له و سخنان اكابر علمي جهان اسلام و نزديكانشان را در متن بگنجانيم و در حد بضاعت اندك خويش، پرده از حقيقت زندگي و اسرار موفقيت آن سرباز بااخلاص امام زمان (ارواحنافداه) كنار بزنيم، تا طالبان كمال و نورانيت را از فيض وجود شخصيتي كه قريب به يك قرن در شعاع جانان حركت كرد، بهره‌مند سازيم. در خاتمه از بيت رفيع آيت‌الله العظمي مرحوم علامه حاج سيدمحمّدباقر كوحدابطحي (قدس‌سره) و محققين و دست‌اندركاران بااخلاص مؤسسه علمي تحقيقاتي الامام‌المهدي (عج) كه در اين امر، حقير را ياري نمودند كمال تشكر را داشته و اميد است اين مجموعه مورد توجّهات و عنايات و تأييدات مولايمان امام زمان روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء قرار بگيرد.»